-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر که چون جوهر ز تیغ یار سر پیچیده است تاروپود عمر را بر یکدگر پیچیده است
2 از نفس چون چشم می گردد دهان سرمه دار بس که دود تلخ آهم در جگر پیچیده است
3 کیست در دامن کشد پای اقامت زیر چرخ؟ کوه در جایی که دامن بر کمر پیچیده است
4 رشته آه مرا در پرده شبهای تار فکر زلفش چون گره بر یکدگر پیچیده است
5 ناله من در دل سنگین آن بیدادگر خنده کبکی است در کوه و کمر پیچیده است
6 پرتو آن شمع از استغنا نمی افتد به خاک از کجا این شعله ام بر بال وپر پیچیده است؟
7 رفت از سختی ز کف سر رشته تدبیر من راههای راست در کوه و کمر پیچیده است
8 می فزاید در غریبی قدر ارباب کمال پا به دامان صدف بیجا گهر پیچیده است
9 از ضعیفی گر چه صائب در نمی آید به چشم عالمی را دست آن موی کمر پیچیده است