1 خطش عنان تصرف ز دست خال گرفت به خوش سیاه دلی ملک انتقال گرفت
2 چه حسن بود که از پرده تا برون آمد جهان به زیر سراپرده جمال گرفت
3 ز دام و دانه چه پرواست مرغ زیرک را؟ نمی توان دل ما را به زلف و خال گرفت
4 عجب که آتش دوزخ به گرد من گردد که آتشم به دل از تاب انفعال گرفت
5 دو چشم روشن خود باخت در تماشایش دو چشم روشن خود باخت در تماشایش
6 به یک پیاله مرا عالم دگر سازید کز این جهان مکرر مرا ملال گرفت
7 هما گداخت چنان ز استخوان سوخته ام کز سایه را نتواند به زیر بال گرفت
8 غزل نبود به این رتبه هیچ گه صائب نوای عشق در ایام من کمال گرفت
دیدگاهها **