صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

گر چه ذراتند یکسر میهمان از صائب تبریزی غزل 874

غزل 874 ام از 9863 غزلیات

گر چه ذراتند یکسر میهمان آفتاب

1 گر چه ذراتند یکسر میهمان آفتاب کم نگردد ذره ای نعمت ز خوان آفتاب

2 در خرابات محبت شیشه بی ظرف نیست ذره ای بر سر کشد رطل گران آفتاب

3 دخل و خرج خویش را چون مه برابر هر که کرد کم نگردد روزیش هرگز ز خوان آفتاب

4 پرده دلها حریف حسن عالمسوز نیست ابر یک ساعت بود آیینه دان آفتاب

5 روزی روشندلان را چشم زخمی لازم است نیست بی خون شفق یک روز نان آفتاب

6 نور رخسار جهانگیر تو گر پهلو دهد می تواند ماه نو شد میزبان آفتاب

7 دل منور کن گرت تسخیر عالم آرزوست کز دل روشن بود حکم روان آفتاب

8 پرده داری حسن عالمسوز را در کار نیست کز فروغ خویش باشد دیده بان آفتاب

9 خاک شد یک دانه یاقوت از لب رنگین تو این چنین لعلی ندارد دودمان آفتاب

10 عاشقان پاکدامن پرده دار آفتند صائب از صبح است حسن جاودان آفتاب

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گر چه ذراتند یکسر میهمان آفتاب

شاعر شعر گر چه ذراتند یکسر میهمان آفتاب چه کسی است ؟

شاعر شعر گر چه ذراتند یکسر میهمان آفتاب صائب تبریزی می باشد.

شعر گر چه ذراتند یکسر میهمان آفتاب در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر گر چه ذراتند یکسر میهمان آفتاب چیست ؟

قالب شعر گر چه ذراتند یکسر میهمان آفتاب غزل است

مضمون اصلی شعر گر چه ذراتند یکسر میهمان آفتاب چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر