-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 گر چه نم در جگر و در دل تنگم خون نیست مژه ام چشم به راه مدد جیحون نیست
2 رزق موری چو من از خوشه آن زلف برید یک جو انصاف در آن چهره گندم گون نیست
3 صاف کن آینه و رو به خرابات گذار خشت خم هیچ کم از سینه افلاطون نیست
4 الف قد تو آورده رعونت با خویش مصرع سرو به تقطیع کسان موزون نیست
5 حاصل دهر بود لازم ناموزونی سرو ازان بی ثمر افتاد که ناموزون نیست
6 صائب این کاوش ایام نه تنها با توست چهره کیست که از خون جگر گلگون نیست؟