-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گرچه انفاس گرامی سینه صرف آه کرد اینقدر شد دانه خود را جدا از کاه کرد
2 تا نگارین شد زمی دست سبو در زیر سر دست ارباب طمع را از طلب کوتاه کرد
3 بیوداع ما سفر کردن نه از آداب بود میتوانستیم آخر همتی همراه کرد
4 برگ را پنهان کند بسیاری بار درخت کثرت نعمت زبان شکر را کوتاه کرد
5 رنگها در روز روشن مینماید خویش را از سیه کاری مرا موی سفید آگاه کرد
6 با خس و خاشاک، صائب موجه دریا نکرد آنچه با ما سادهلوحان آب زیر کاه کرد