-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر چند به ظاهر چون روان در بدنم من چون معنی بیگانه غریب وطنم من
2 با یوسف اگر در ته یک پیرهنم من از شرم همان ساکن بیت الحزنم من
3 در ظاهر اگر در تن خاکی است قرارم چون معنی بیگانه غریب وطنم بود
4 روی سخن من به کسی نیست جز از خود با آینه چون طوطی اگر در سخنم من
5 در وقت خوش من نرسد دیده بدبین پوشیده تر از خلوت در انجمنم من
6 چون شانه ز دوری است همان سینه من چاک هر چند در آن زلف شکن بر شکنم من
7 دارم به می ناب درین میکده امید چون کوزه سربسته اگر بی دهنم من
8 هر چند که شبنم به سبکروحی من نیست چون سبزه بیگانه گران بر چمنم من
9 صائب چو گل از جبهه واکرده درین باغ محشور به صد خار ز خلق حسنم من