-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر چند از گهر صدف آسا لبالبم نتوان به تیغ ساختن از هم جدا لبم
2 تا کام من ز شهد خموشی گرفت کام از یکدگر نشد ز حلاوت جدا لبم
3 هر چند در لباس شکرخند می زنم از دل چو پسته زهر نهفته است تا لبم
4 چون صبح می کشم نفس ساده از جگر آسوده است از سخن مدعا لبم
5 انگشت زینهار برآورد از زبان از بس گزیده شد ز حدیث خطا لبم
6 مانند تیغ اگر چه به جوهر سرآمدم صائب به حرف لاف نشد آشنا لبم