شد ز پیری ها مرا گوش گران از صائب تبریزی غزل 5986

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

شد ز پیری ها مرا گوش گران مهر دهن

1 شد ز پیری ها مرا گوش گران مهر دهن چون زبان آور شوم چون بسته شد راه سخن؟

2 مغز من از پوچ گویان خانه زنبور بود گوش سنگین شد حصار آهنین از بهر من

3 می کند بی پرده عیبش را به آواز بلند هر که در گوش گران آهسته می گوید سخن

4 از چه از گفتار خود را نیک یا بد می کنی؟ چون به خاموشی ز نیکان می تواند شد بی سخن

5 گر ز بی سرمایگی دستت ز سیم و زر تهی است می توان تسخیر دلها کرد با خلق حسن

6 می توان پرهیز کرد از دشمنان خارجی وای بر آن کس که گرگ او بود در پیرهن

7 از طبیبان چاره گوش گران صائب مجو کیست این در را گشاید جز خدای ذوالمنن؟

عکس نوشته
کامنت
comment