-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 عبیر زلف به جیب صبا نباید ریخت به چشم بی بصران توتیا نباید ریخت
2 به زود، باده به اهل ریا نباید داد به خاک شوره زار بقا نباید ریخت
3 ز سوز دل پر و بال من است زخم زبان چو برق، خار مرا پیش پا نباید ریخت
4 به سخت رویی گردون صبور باید بود وگرنه دانه درین آسیا نباید ریخت
5 خراب حالی قصر حباب می گوید که رنگ خانه ز دریا جدا نباید ریخت
6 ز بی بضاعتی خویش آب خواهی شد ز دل برون غم خود پیش ما نباید ریخت
7 دلیل عزت اهل سخن همین کافی است که خرده های قلم زیر پا نباید ریخت
8 چو ماه مصر، سخن را عزیز باید داشت گهر چو آبله در دست و پا نباید ریخت
9 بس است روزی طوطی شکرزبانی خویش شکر به صائب شیرین نوا نباید ریخت