-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شمه ای از حیرت عشق است دل پرداختن با هزار آیینه در کف خویش را نشناختن
2 غنچه از من یاد دارد در حریم بوستان از همه روی زمین با گوشه دل ساختن
3 گر مجرد سیرتی، چون دار می باید ترا خانه را از غیر اسباب فنا پرداختن
4 سایه اول بر سر شوریده ما می کند هر سبکدستی که می آید به چوگان باختن
5 ماه تابان کیست تا از من تواند تاب برد؟ پیش هر ناشسته رویی رنگ نتوان باختن
6 رو به هر جانب که آرد در حصار آهن است هر که را باشد سلاحی چون سپر انداختن
7 شوق چون پا در رکاب بی قراری آورد می توان با مرکب چوبین بر آتش تاختن
8 این جواب آن غزل صائب که ملا گفته است عاشقی دانی چه باشد، جان و دل پرداختن