شمه ای از حیرت عشق است از صائب تبریزی غزل 5988

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

شمه ای از حیرت عشق است دل پرداختن

1 شمه ای از حیرت عشق است دل پرداختن با هزار آیینه در کف خویش را نشناختن

2 غنچه از من یاد دارد در حریم بوستان از همه روی زمین با گوشه دل ساختن

3 گر مجرد سیرتی، چون دار می باید ترا خانه را از غیر اسباب فنا پرداختن

4 سایه اول بر سر شوریده ما می کند هر سبکدستی که می آید به چوگان باختن

5 ماه تابان کیست تا از من تواند تاب برد؟ پیش هر ناشسته رویی رنگ نتوان باختن

6 رو به هر جانب که آرد در حصار آهن است هر که را باشد سلاحی چون سپر انداختن

7 شوق چون پا در رکاب بی قراری آورد می توان با مرکب چوبین بر آتش تاختن

8 این جواب آن غزل صائب که ملا گفته است عاشقی دانی چه باشد، جان و دل پرداختن

عکس نوشته
کامنت
comment