- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جمعی که افسر از خرد خام کرده اند از بحر اختصار به یک جام کرده اند
2 در بند غم منال که مرغان دوربین سیر چمن ز روزنه دام کرده اند
3 مستان ز قید شنبه وآدینه فارغند رو در پیاله پشت به ایام کرده اند
4 در علم آشنایی آن چشم عاجزند آنان که وحش را به فسون رام کرده اند
5 صد بر گریز ناخن تدبیر دیده است این غنچه گره که دلش نام کرده اند
6 صائب ز آگهی است که دریاکشان عشق عادت به خامشی چو لب جام کرده اند