- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تیرگی از مد احسان جان روشن می کشد رشته میل آتشین در چشم سوزن می کشد
2 نیست خرمن را وجود برگ کاهی پیش حرص قانع از هر دانه جو، ناز خرمن می کشد
3 بس که دارد وحشت از زخم زبان ناصحان از دهان شیر، مجنون ناز مأمن می کشد
4 می کند سنگین دلان را نرم آه عجز من خشک مغزیهای من از ریگ روغن می کشد
5 با تو سرکش برنمی آیم، وگرنه شوق من آتش سوزان زسنگ و آب از آهن می کشد
6 می فتد در اوج عزت طشتش از بام زوال بر زمین چون آفتاب آن کس که دامن می کشد
7 دیده ای کز سرمه توحید روشن گشته است از سر هر خار، ناز نخل ایمن می کشد
8 زیر شمشیرست صائب جایش از گردنکشی از خط فرمان سبک مغزی که گردن می کشد