- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یک بار رو به اهل وفا می توان نمود تعمیر کعبه دل ما می توان نمود
2 واسوختن علاج تب عشق می کند این درد را به داغ دوامی توان نمود
3 تا نیم قطره در قدح آبروی هست قطع نظر ز آب بقا می توان نمود
4 در روزگار صبح بنا گوش آن نگار پیشین، نماز صبح ادا می توان نمود
5 سر پنجه تصرف اگر در نگار نیست گل را ز رنگ وبوی جدا می توان نمود
6 از دست وپا زدن نرود کارعشق پیش اینجا به دست بسته شنا می توان نمود
7 از راه کعبه با جگر تشنه آمده است یک بوسه نذرصائب ما می توان نمود