1 وین چهار آخشیج را به درست چون پدید آمد امتزاجی رست
2 نفس روینده رام ایشان شد جنبش راست کار ایشان شد
3 شغل این نفس را به طبعی راست هشت قوت به خادمی برخاست
4 قوت جذب و قوت امساک قوت هضم و دفع، بشنو پاک
1 میکشد چرخ ازین زمین و بحار به تف مهر گونه گونه بخار
2 بر هوا چون بخار زور کند جنبش و اضطراب و شور کند
3 کند آنکس که داد دانش داد لقب آن هوای جنبان باد
4 در زمین این بخار هست و دخان نیز در مردم و دگر حیوان
1 باز چون در مزاج این ارکان متضاعف شد اعتدال و توان
2 قوت و حس و جنبش به مراد مدد روح رستنیها داد
3 جسم چون زین دو روح یاری یافت بر حیات و روش سواری یافت
4 حرکت کرد بر زمین چپ و راست رستنی خورد و خواب و راحت خواست
1 پادشاهان که گنج پردازند رسم باشد که شهر و ده سازند
2 زانکه در کردن عمارت عام هم مثوبات باشد و هم نام
3 گر چه بعضی ز مال کاست شود کار بسیار خلق راست شود
4 هر کرا رای شهر ساختنست اولین شرط مال باختنست
1 نرم باش، ای پسر، به رفتن، نرم تا نگردد دلت به رفتن گرم
2 این صفتهای لاابالی چیست؟ تو چه دانی که چند خواهی زیست؟
3 گفتهای: از جهان چو میگذریم خود بیا تا غم جهان نخوریم
4 گر نمانی نه در شمار شوی ور بمانی نه کم وقار شوی
1 روز شد، ای حکیم،از آن منزل خبری ده که چون گذشت این دل
2 خود ازین آمدن مراد چه بود؟ سر این هجر و این بعاد چه بود؟
3 مگر آغاز کار دریابیم وز وجود جهان خبر یابیم
4 همه دانستنیست این به عیان گر ندانستهای درست بدان
1 ای پژوهندهٔ حقایق کن نفسی رخ درین دقایق کن
2 هر چه پرسم ترا بهانه مجوی پیش من کج نشین و راست بگوی
3 این جهانی که اندوریی تو چیست؟ با خود یکی نگویی تو
4 اصل او از کجا هویدا شد؟ بود یا خود نبود و پیدا شد؟
1 ظلمت ظلم تیره دارد راه عدل باید جناح و قلب سپاه
2 خانهٔ ظالمان نه دیر، که زود به فضیحت خراب خواهد بود
3 دود دل خانه سوز ظالم بس بد کنش را همان مظالم بس
4 ظلم تاریک و دل سیه کندت عدل رخشندهتر ز مه کندت
1 رفت کسری ز خط شهر به دشت با سواران ز هر طرف میگشت
2 گلشنی دید تازه و خندان تر و نازک چو خط دلبندان
3 پر ز نارنج و نار باغی خوش زیر هر برگ آن چراغی خوش
4 گفت: کاب از کدام جویستش؟ که بدین گونه رنگ و بویستش
1 علم بالست مرغ جانت را بر سپهر او برد روانت را
2 علم دل را به جای جان باشد سر بیعلم بدگمان باشد
3 دل بیعلم چشم بینورست مرد نادان ز مردمی دورست
4 علم علم بر برین بالا تا برو چون علم شوی والا