1 نامهٔ اولیاست این نامه مبر این را به شهر هنگامه
2 اندرین نامه بدیع سرشت ره دوزخ پدید و راه بهشت
3 سخن مبدا و معاش و معاد اندرین چند بیت کردم یاد
4 صفت بر و صورت فاجر حیلت دزد و حالت تاجر
1 دوش کردم به خرمی عزمی که بدین جام نو کنم بزمی
2 دل چو در خانه مست شد زین می رخ به صحرا نهاد و من در پی
3 بنشستیم چون به دشت آمد جام پر کرد و می به گشت آمد
4 بادهای بود سخت مرد انداز شد حسابی ضرورت از آغاز
1 روز شد، ای حکیم،از آن منزل خبری ده که چون گذشت این دل
2 خود ازین آمدن مراد چه بود؟ سر این هجر و این بعاد چه بود؟
3 مگر آغاز کار دریابیم وز وجود جهان خبر یابیم
4 همه دانستنیست این به عیان گر ندانستهای درست بدان
1 جرم خورشید گرد پیکر خاک مدتی چون بگشت با افلاک
2 آب و خاکش ز عکس تافته شد تبش اندر دو گانه یافته شد
3 متصاعد شد از میان دو بخار که دو روحند و در هوا طیار
4 روح خاکی کثیف بود و نژند روح آبی لطیف و نیز بلند
1 وین چهار آخشیج را به درست چون پدید آمد امتزاجی رست
2 نفس روینده رام ایشان شد جنبش راست کار ایشان شد
3 شغل این نفس را به طبعی راست هشت قوت به خادمی برخاست
4 قوت جذب و قوت امساک قوت هضم و دفع، بشنو پاک
1 باز چون در مزاج این ارکان متضاعف شد اعتدال و توان
2 قوت و حس و جنبش به مراد مدد روح رستنیها داد
3 جسم چون زین دو روح یاری یافت بر حیات و روش سواری یافت
4 حرکت کرد بر زمین چپ و راست رستنی خورد و خواب و راحت خواست
1 امتزاج این دو روح را با هم چونکه در اعتدال شد محکم
2 نفس دانا بدان تعلق ساخت سایهٔ نور چون بدان انداخت
3 نوع انسان از آن میان برخاست شد به قامت ز استقامت راست
4 تن او شد به عقل و جان قایم تن تباهی ندید و جان دایم
1 باشدش کار از اول پایه طلب شیر و جستن دایه
2 گه به دوشش کشند و گاه به مهد گاه صبرش دهند و گاهی شهد
3 چون ز گهواره در کنار آید در دگر گونه گیر و دار آید
4 باشدش خوف و بیم از آتش و آب آفت خفت و خیز و گریه و خواب
1 چیست گیتی؟ سرای محنت و غم زحمت او فزون و راحت کم
2 تا شب آخرین و روز نخست فلک اندر کمین محنت تست
3 سیر افلاک را مدان به عبث نفس را بر شعور این کن حث
4 در زمین هر چه جسم و جان دارد آسمان صورتی از آن دارد
1 میکشد چرخ ازین زمین و بحار به تف مهر گونه گونه بخار
2 بر هوا چون بخار زور کند جنبش و اضطراب و شور کند
3 کند آنکس که داد دانش داد لقب آن هوای جنبان باد
4 در زمین این بخار هست و دخان نیز در مردم و دگر حیوان