14 اثر از جام جم اوحدی مراغه‌ای در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر جام جم اوحدی مراغه‌ای شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار اوحدی مراغه‌ای / جام جم اوحدی مراغه‌ای

جام جم اوحدی مراغه‌ای

1 وین چهار آخشیج را به درست چون پدید آمد امتزاجی رست

2 نفس روینده رام ایشان شد جنبش راست کار ایشان شد

3 شغل این نفس را به طبعی راست هشت قوت به خادمی برخاست

4 قوت جذب و قوت امساک قوت هضم و دفع، بشنو پاک

1 میکشد چرخ ازین زمین و بحار به تف مهر گونه گونه بخار

2 بر هوا چون بخار زور کند جنبش و اضطراب و شور کند

3 کند آنکس که داد دانش داد لقب آن هوای جنبان باد

4 در زمین این بخار هست و دخان نیز در مردم و دگر حیوان

1 باز چون در مزاج این ارکان متضاعف شد اعتدال و توان

2 قوت و حس و جنبش به مراد مدد روح رستنیها داد

3 جسم چون زین دو روح یاری یافت بر حیات و روش سواری یافت

4 حرکت کرد بر زمین چپ و راست رستنی خورد و خواب و راحت خواست

1 پادشاهان که گنج پردازند رسم باشد که شهر و ده سازند

2 زانکه در کردن عمارت عام هم مثوبات باشد و هم نام

3 گر چه بعضی ز مال کاست شود کار بسیار خلق راست شود

4 هر کرا رای شهر ساختنست اولین شرط مال باختنست

1 نرم باش، ای پسر، به رفتن، نرم تا نگردد دلت به رفتن گرم

2 این صفتهای لاابالی چیست؟ تو چه دانی که چند خواهی زیست؟

3 گفته‌ای: از جهان چو میگذریم خود بیا تا غم جهان نخوریم

4 گر نمانی نه در شمار شوی ور بمانی نه کم وقار شوی

1 روز شد، ای حکیم،از آن منزل خبری ده که چون گذشت این دل

2 خود ازین آمدن مراد چه بود؟ سر این هجر و این بعاد چه بود؟

3 مگر آغاز کار دریابیم وز وجود جهان خبر یابیم

4 همه دانستنیست این به عیان گر ندانسته‌ای درست بدان

1 ای پژوهندهٔ حقایق کن نفسی رخ درین دقایق کن

2 هر چه پرسم ترا بهانه مجوی پیش من کج نشین و راست بگوی

3 این جهانی که اندوریی تو چیست؟ با خود یکی نگویی تو

4 اصل او از کجا هویدا شد؟ بود یا خود نبود و پیدا شد؟

1 ظلمت ظلم تیره دارد راه عدل باید جناح و قلب سپاه

2 خانهٔ ظالمان نه دیر، که زود به فضیحت خراب خواهد بود

3 دود دل خانه سوز ظالم بس بد کنش را همان مظالم بس

4 ظلم تاریک و دل سیه کندت عدل رخشنده‌تر ز مه کندت

1 رفت کسری ز خط شهر به دشت با سواران ز هر طرف میگشت

2 گلشنی دید تازه و خندان تر و نازک چو خط دلبندان

3 پر ز نارنج و نار باغی خوش زیر هر برگ آن چراغی خوش

4 گفت: کاب از کدام جویستش؟ که بدین گونه رنگ و بویستش

1 علم بالست مرغ جانت را بر سپهر او برد روانت را

2 علم دل را به جای جان باشد سر بی‌علم بدگمان باشد

3 دل بی‌علم چشم بی‌نورست مرد نادان ز مردمی دورست

4 علم علم بر برین بالا تا برو چون علم شوی والا

آثار اوحدی مراغه‌ای

14 اثر از جام جم اوحدی مراغه‌ای در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر جام جم اوحدی مراغه‌ای شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی