14 اثر از جام جم اوحدی مراغه‌ای در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر جام جم اوحدی مراغه‌ای شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار اوحدی مراغه‌ای / جام جم اوحدی مراغه‌ای

جام جم اوحدی مراغه‌ای

1 نامهٔ اولیاست این نامه مبر این را به شهر هنگامه

2 اندرین نامه بدیع سرشت ره دوزخ پدید و راه بهشت

3 سخن مبدا و معاش و معاد اندرین چند بیت کردم یاد

4 صفت بر و صورت فاجر حیلت دزد و حالت تاجر

1 دوش کردم به خرمی عزمی که بدین جام نو کنم بزمی

2 دل چو در خانه مست شد زین می رخ به صحرا نهاد و من در پی

3 بنشستیم چون به دشت آمد جام پر کرد و می به گشت آمد

4 باده‌ای بود سخت مرد انداز شد حسابی ضرورت از آغاز

1 روز شد، ای حکیم،از آن منزل خبری ده که چون گذشت این دل

2 خود ازین آمدن مراد چه بود؟ سر این هجر و این بعاد چه بود؟

3 مگر آغاز کار دریابیم وز وجود جهان خبر یابیم

4 همه دانستنیست این به عیان گر ندانسته‌ای درست بدان

1 جرم خورشید گرد پیکر خاک مدتی چون بگشت با افلاک

2 آب و خاکش ز عکس تافته شد تبش اندر دو گانه یافته شد

3 متصاعد شد از میان دو بخار که دو روحند و در هوا طیار

4 روح خاکی کثیف بود و نژند روح آبی لطیف و نیز بلند

1 وین چهار آخشیج را به درست چون پدید آمد امتزاجی رست

2 نفس روینده رام ایشان شد جنبش راست کار ایشان شد

3 شغل این نفس را به طبعی راست هشت قوت به خادمی برخاست

4 قوت جذب و قوت امساک قوت هضم و دفع، بشنو پاک

1 باز چون در مزاج این ارکان متضاعف شد اعتدال و توان

2 قوت و حس و جنبش به مراد مدد روح رستنیها داد

3 جسم چون زین دو روح یاری یافت بر حیات و روش سواری یافت

4 حرکت کرد بر زمین چپ و راست رستنی خورد و خواب و راحت خواست

1 امتزاج این دو روح را با هم چونکه در اعتدال شد محکم

2 نفس دانا بدان تعلق ساخت سایهٔ نور چون بدان انداخت

3 نوع انسان از آن میان برخاست شد به قامت ز استقامت راست

4 تن او شد به عقل و جان قایم تن تباهی ندید و جان دایم

1 باشدش کار از اول پایه طلب شیر و جستن دایه

2 گه به دوشش کشند و گاه به مهد گاه صبرش دهند و گاهی شهد

3 چون ز گهواره در کنار آید در دگر گونه گیر و دار آید

4 باشدش خوف و بیم از آتش و آب آفت خفت و خیز و گریه و خواب

1 چیست گیتی؟ سرای محنت و غم زحمت او فزون و راحت کم

2 تا شب آخرین و روز نخست فلک اندر کمین محنت تست

3 سیر افلاک را مدان به عبث نفس را بر شعور این کن حث

4 در زمین هر چه جسم و جان دارد آسمان صورتی از آن دارد

1 میکشد چرخ ازین زمین و بحار به تف مهر گونه گونه بخار

2 بر هوا چون بخار زور کند جنبش و اضطراب و شور کند

3 کند آنکس که داد دانش داد لقب آن هوای جنبان باد

4 در زمین این بخار هست و دخان نیز در مردم و دگر حیوان

آثار اوحدی مراغه‌ای

14 اثر از جام جم اوحدی مراغه‌ای در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر جام جم اوحدی مراغه‌ای شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی