چون یاد کنم طبع طربناک از اوحدی مراغهای رباعی 1
1. چون یاد کنم طبع طربناک ترا
و آن صورت خوب و سیرت پاک ترا
...
1. چون یاد کنم طبع طربناک ترا
و آن صورت خوب و سیرت پاک ترا
...
1. گر آدمیی دور شو از دمدمهها
ور گرگ نهای مگر و گرد رمهها
...
1. هستیم به امید تو چون دوش امشب
برآمدنت بسته دل و هوش امشب
...
1. ای میل دل من به جهان سوی لبت
تنگ آمده دل ز تنگی خوی لبت
...
1. شمع از سر خود گذشت و آزاد بسوخت
بر آتش غم خندهزنان شاد بسوخت
...
1. گر راست روی محرم جان سازندت
ور کژ بروی ز دل بیندازندت
...
1. در کارگه غیب چو نقاش نخست
جویندهٔ نقش خویشتن را میجست
...
1. این فرع که دیدی همه از اصلی خاست
در ذات خود آن اصل نه افزود و نه کاست
...
1. دلدار مرا در غم و اندوه بکاست
یک روز برم به مهر ننشست و نخاست
...
1. قدش به درخت سرو میماند راست
زلفش به رسن، که پای بند دل ماست
...
1. با روی تو آفتاب صافی تیره است
با لعل لبت شراب صافی تیره است
...
1. جانا، تو به حسن اگر نلافی پیداست
کندر دهنت موی شکافی پیداست
...