جزعت به کرشمه چون از اوحدالدین کرمانی رباعی 73
1. جزعت به کرشمه چون کند عهدی نو
خواهم که کنم پیش رخت جان به گرو
1. جزعت به کرشمه چون کند عهدی نو
خواهم که کنم پیش رخت جان به گرو
1. ای شب تو علی رغم بدآموز مرو
شمع طرب مرا برافروز مرو
1. ابروت که آسمان بیاراید ازو
خورشید چو با هلال بنماید ازو
1. گر با همه ای که بی منی بی همه ای
گر بی همه ای که با منی با همه ای
1. مستم کن و هرچه هست بستان و برو
در چارسوی بلا بخوابان و برو
1. گفتی که تو دل برغم آن دلبر نه
ور بپذیرد به شکر جان بر سر نه
1. ای دیدن روی تو دل آرای همه
وصل لب لعل تو تمنّای همه
1. او را که به رایگان گران خواهد بود
او را ز وصالش چه نشان خواهد بود
1. در هر هوسی دل نگران کوشیدن
با خود بودن بود در آن کوشیدن
1. ترکی مکن ای ترک خطایی با من
نادیده خطایی به خطایی با من
1. ای عقل همیشه از طرب تنها باش
وای صبر درین واقعه اندروا باش
1. گر با من خسته دل بیفتد رایش
جان و دل و دیده هر سه سازم جایش