1 نیش قلم چون ره کاوش گرفت چشمه آثار تراوش گرفت
2 قطره اول که نم از پرده داد آب سخن بود کز آن چشمه زاد
3 نایره بگشود و بهرسو دوید میوه فشان طوبی جان بر دمید
4 سیلی ازو رفت بباغ بهشت برگ و بر وی بحلاوت سرشت
1 دید یکی باشه دراج قوت تافتن و بافتن عنکبوت
2 ریخت ببافند گیش زهر خند کی هوس اندیشه کوته کمند
3 شربت دل ریزی و خون جگر تا مگسی را بربائی مگر
4 حیف که سرمایه این پود و تار از تو بود دام مگس را بکار
1 ای بصفا انجمن آرای حسن حسن ز رویت بتماشای حسن
2 جعد سمن سای تو آشوب زای لعل گوهر زای تو یاقوت سای
3 آهوی صیاد تو رضوان شکار سایه بالای تو طوبی نگار
4 طاق دو ابروی تو محراب ناز عجز بمحراب وی اندر نماز
1 نیمشبی با دو سه دستان طراز کرده بافسون در افسانه باز
2 تهمتیان غم عشق صنم چون من و عرفی همه افسون دم
3 حجله بذیل نفس آمیخته هر نفسی رنگ نوی ریخته
4 بردل خود بسته یکایک طراز پرده زآرایش خود کرده باز
1 رابعه آن مریم معنی مسیح آن چو لب دلبر کنعان ملیح
2 هرسر مویش زغم عشق مست شرع زکیفیت او می پرست
3 مستی او بر سر ناموس تاج میکده عصمت ازو با رواج
4 چون در اندیشه بمستی گشاد دیده بمعموره هوشش فتاد
1 خداوندا دلم بی نور تنگست دل من سنگ و کوه طور سنگست
2 دلم را غوطه ده در چشمه نور تجلی کن که موسی هست در طور
3 وگر زین ناسزا دل عار داری کرم بسیار و دل بسیار داری
4 دلی ده چون محبت پاکدامان دلی پاکیزه گوهرتر زایمان
1 صباحی دلگشا چون خنده حور که شادی مست بود اندوه مستور
2 تتق می بست ابر نو بهاران چمن مشتاق شیرین بود و یاران
3 چمن برابر سودی سر و سیراب چراغ برق گشتی شاخ عناب
4 زمین طناز و گردون خشمگین بود که با آن زهره با این یاسمین بود
1 بنام آنکه بار دل گران کرد دعا را محرم راز نهان کرد
2 دعائی کافکند در سینه ها فرش بیک جنبش پرداز سینه تا عرش
3 هر آن مطلب که در عالم نگنجید بیک لفظ دعا گنجاند و بخشید
4 لب ما را دعای شه در آموخت بجیب هر دعا صد مدعا دوخت
1 یکی کفر آزمائی دانش آهنگ صنم بر میتراشید از یکی سنگ
2 یکی گفتش کزین هیکل تراشی عجب دارم اگر نادم نباشی
3 کدامست این متاع رایگانی که بروی نقد فرصت میفشانی
4 بگفتا آنکه محتاجم بجودش صفای جبهه میبخشد سجودش