1 ای هوس آرای محبت شکن عافیت انگیز ملامت فکن
2 عید صفت صورت شادی نگار برگ طرب ساز چو طبع بهار
3 منع اثر کرده شمشیر غم تشنه آسودگی وسیر غم
4 ناله گشاید نفس زمهریر گریه کند طفل هوس مست شیر
1 ای همه چون معصیت آلودگی عمر تو آلایش بیهودگی
2 چهره گشای صور معصیت گرم عنان بر اثر معصیت
3 کامزن اوج سراسیمگی مشت خس موج سراسیمگی
4 جعد عروس املت بی شکنج چون نفس بی هنران بادسنج
1 ای طلب چشمه امید ما ذوق فروش غم جاوید ما
2 گنج طلب زیر قدم سوده ایم وز طلب گنج نیاسوده ایم
3 هر نفسم چشمه گشای طلب هر طلبم غالیه سای طلب
4 نیست ادب روی زره تافتن ورنه که داند بتوره یافتن
1 ای تو بامرزش و آلوده ما وی تو بغمخواری و آسوده ما
2 رحمت تو کعبه طاعت نواز عدل تو مشاطه عصیان طراز
3 لطف تو دلال متاع گناه حلم تو بنشانده غضب را پناه
4 منفعلیم از عمل ناسزا گر همه نیکست بپوشان ز ما
1 انجمن آرای درون با یزید محفلی آراست بجمعی مرید
2 محفلی آرایش صحن فلک فرش حریمش ز جناح ملک
3 نور فشاننده تر از جام جم کرده شبستانی و شمعی بهم
4 دود چراغش چکند در دماغ انجمنی کو بودش شبچراغ
1 دید یکی باشه دراج قوت تافتن و بافتن عنکبوت
2 ریخت ببافند گیش زهر خند کی هوس اندیشه کوته کمند
3 شربت دل ریزی و خون جگر تا مگسی را بربائی مگر
4 حیف که سرمایه این پود و تار از تو بود دام مگس را بکار
1 رابعه آن مریم معنی مسیح آن چو لب دلبر کنعان ملیح
2 هرسر مویش زغم عشق مست شرع زکیفیت او می پرست
3 مستی او بر سر ناموس تاج میکده عصمت ازو با رواج
4 چون در اندیشه بمستی گشاد دیده بمعموره هوشش فتاد
1 ای گهر گنج ادب نام ما وی اثر رنج طلب نام ما
2 در طلب آویز چه بنشسته بسته دامی ز چه وارسته
3 گر چه فلک بسته در کامها کرده به نگشودنش ابرامها
4 نحفه فرهاد به شیرین فشاند ناله شبدیز بگلگون رساند
1 پیشتر از جلوه آثار جود کز جگر شمع نمی خواست دود
2 شمع ازل چهره بر افروختی نور فشاندی دل خود سوختی
3 دوستی خود بدلش کرد زور نعمت رازش بگلو گشت شور
4 نغمه مستانه زدل ساز کرد زمزمه مهر خود آغاز کرد
1 بوسه اول که کلید اثر زد بدر گنج بدایع گهر
2 در گهر افشانی گنج آفرین بود محمد گهر اولین
3 گرنه درش خیمه بساحل زدی موج قدم کی بسماع آمدی
4 چون قلم صنع تحرک نمود در رقم دایره هست و بود