1 از غم تو بدل گریغش نیست هر چه دارد ز تو دریغش نیست
1 چون مراغه کند کسی بر خاک چون برد خاک او چه دارد باک
1 هر که بر درگه ملوک بود از چنین کار با خدوک بود
1 رای دانا سر سخن ساریست نیک بشنو که این سخن باریست
1 رخم از رنگ تست ریشیده دلم از زلف تست پیچیده
1 تبنک را چو کژ نهی بیشک ریخته کژ برآید از تنبک
1 گرد پرگار چرخ مرکز بست شبه مرجان شد و بلور جمست
1 هر که فرهنگ ازو فروهیدست تیز مغزی ازو نکوهیدست
1 ویحک ای ابر گنهکاران سنگک و برف باری و باران
1 کار زرگر به زر شود بر راه زر به زرگر سپار و کار بخواه