خوشا آبِ انگور از حکیم نزاری قهستانی غزل 1109
1. خوشا آبِ انگور در آبگینه
چو سیمابِ لرزان درونِ قنینه
...
دلم بر آتشِ هجران از حکیم نزاری قهستانی غزل 1110
1. دلم بر آتشِ هجران بسوخت زار اندوه
رخم به خونِ جگر کرد لاله‌زار اندوه
...
هر کجا برفکند از حکیم نزاری قهستانی غزل 1111
1. هر کجا برفکند قامتِ جانان سایه
گوهر از سنگ برآرد اثرِ آن سایه
...
نگاه می‌کنم از حکیم نزاری قهستانی غزل 1112
1. نگاه می‌کنم از هر چه آفرید خدای
مرا سه چیز خوش آمد درین بهشت سرای
...
ای به خورد و خواب از حکیم نزاری قهستانی غزل 1113
1. ای به خورد و خواب قانع هم‌چو حیوان از غذای
یک نفس زین چارچوبِ طبعِ حیوانی برآی
...
که می‌برد خبر از حکیم نزاری قهستانی غزل 1114
1. که می‌برد خبر از من بدان جهان آرای
که زینهار تو و عهدِ من برایِ خدای
...
روی زیبا به تو از حکیم نزاری قهستانی غزل 1115
1. روی زیبا به تو گفتم که میارای میارای
فتنه بر فتنه منه حُسن میفزای میفزای
...
غم نخواهم خورد از حکیم نزاری قهستانی غزل 1116
1. غم نخواهم خورد گر دنیا سرآید گو سرآی
مطربا خوش می‌زن و خوش می‌‌خور و خوش می‌سرای
...
گر هیچ به کویِ از حکیم نزاری قهستانی غزل 1117
1. گر هیچ به کویِ ما کنی رای
بر خانه ی چشم ما فرود آی
...
به مزدِ جان خود از حکیم نزاری قهستانی غزل 1118
1. به مزدِ جان خود بر من ببخشای
دمی در کلبه ی احزان ما آی
...
چیست آن پای‌بندِ از حکیم نزاری قهستانی غزل 1119
1. چیست آن پای‌بندِ دست گشای
عقل فرتوت و عشق سحرنمای
...
دل شکسته ی ما از حکیم نزاری قهستانی غزل 1120
1. دل شکسته ی ما را رعایتی فرمای
به پرسشی چه شود الله الله از سرِ پای
...