142 اثر از غزلیات حکیم نزاری قهستانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حکیم نزاری قهستانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار حکیم نزاری قهستانی / غزلیات حکیم نزاری قهستانی

غزلیات حکیم نزاری قهستانی

1 مکن ملامتم ای شیخ اگر چه نیست ادب صلاح و زهد و ورع لطف کن ز من مطلب

2 حلال خواره چو من نیست دیگری در عصر به روی دوست از آن می خورم شراب عنب

3 عجب نباشد اگر بر من اعتراض کنند که عاقلان جهان منکر من اند اغلب

4 حریف پای خم و یار دست جام می ام مرا به سر نشود از نشاط و عیش و طرب

1 مرا چو وصل تو تشریف بار داد امشب بیار باده و گوهر هرچه باد امشب

2 کمند زلف تو وجام باده هر دو به کف رقیب را چه بماند به دست ، باد امشب

3 مگر زمانه ببخشود بر من مسکین که هم به وصل تو داد دلم بداد امشب

4 صبا کجاست که یعقوب صبح را گوید که آفتاب چو یوسف به چه فتاد امشب

1 دوش آمد بر سرم سرو خرامان نیمه شب کیست گفتم آن که می آید بدین سان نیمه شب

2 خود به گوش او رسید آواز من گفت آشنا آفتابی دیده ای ناخوانده مهمان نیمه شب

3 بی خبر بر جستم و در پایش افتادم که چیست هم چنین تنها چرایی بی رقیبان نیمه شب

4 گفتم ای آرام جان چون آمدی از راه دور مست و لایعقل چنین افتان و خیزان نیمه شب

1 چو عشق پرده بر افکند و عقل شد محبوب چه باک که از آن به دیوانگی شدم منسوب

2 به عشق می جویم وگرنه عقل چه بیند به دیده ی معیوب

3 قدم چو باز نگیرم همه به دست آرم علی الخصوص چنین طالب و چنان مطلوب

4 به صدق دشمن جانیم و در نمی گنجد محبت دگری با محبت محبوب

1 قیامت است سفر کردن از دیار حبیب مرا همیشه قضا را قیامت است نصیب

2 به ناز خفته چه داند که دردمند فراق به شب چه می گذراند علی الخصوص غریب

3 به قهر می روم و نیست آن مجال که باز به شهر دوست قدم در نهم ز دست رقیب

4 پدر به صبر نمودن مبالغت می کرد که ای پسر بس از این روزگار بی ترتیب

1 زهی قدر من گر وصال حبیب دگر باره روزی شود عن قریب

2 چلیپای زلفش کنم طوق حلق چنانش پرستم که رهبان صلیب

3 چو مجنون به عشق و چو لیلی به حسن من و او قریبیم و هر دو غریب

4 ز حوران نگوید دگر وز بهشت اگر چشم مستش ببیند خطیب

1 بیمار عشق را چه مداوا کند طبیب تعلیم عاقلانه مده گو مرا ادیب

2 ما توبه در مقابل عصیان نیاوریم تمکین عاقلان ز مجانین بود عجیب

3 زنّار اگر ببندم و ساکن شوم به دیر ماییم و عشق و هرچه اشارت کند حبیب

4 در دین توبه مذهب ما هیچ فرق نیست از طیلسان ملت اسلام بر صلیب

1 به وعده مده بیش از اینم فریب که نازک دلان را نباشد شکیب

2 تو را هر چه می بینم از خوی تو نمی بینم الّا ستیز و عتیب

3 جفا بر اسیران بی دل کنند ولیکن هم آخر به حد و حسیب

4 اگر دل به دل می رود باک نیست میان دو یک دل نباشد حجیب

1 ای شب هجران تو روز حسیب زهره ی شیران بچکد زین نهیب

2 جمله تویی از خودی ام وارهان در ره من نیست به جز من حجیب

3 با تو نخواهم به اضافت حضور وز تو ندارم به مسافت شکیب

4 هر چه کنی حاکم مطلق تویی خواه رعایت کن و خواهی عتیب

1 ای باغبان سماع کن آواز عندلیب رحم آر بر دل گله پرداز عندلیب

2 با سوز او بساز که هم بر تو واجب است ده روزه ی رعایت اعزاز عندلیب

3 چون آه عاشقان ز جفای تو می رسد در آسمان شکایت آواز عندلیب

4 بگذار تا بنازد بر روی گل دمی هرچند باغبان نبرد ناز عندلیب

آثار حکیم نزاری قهستانی

142 اثر از غزلیات حکیم نزاری قهستانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حکیم نزاری قهستانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی