گر باز میسّر شودم از حکیم نزاری قهستانی غزل 978
1. گر باز میسّر شودم رویِ تو دیدن
جان پیش کشم تا به کی از جور کشیدن
...
مرا ز دیده چه حاصل از حکیم نزاری قهستانی غزل 979
1. مرا ز دیده چه حاصل مگر به رویِ‌تو دیدن
مرا چه فایده از دل مگر ز جز تو بریدن
...
چه خوش باشد پس از حکیم نزاری قهستانی غزل 980
1. چه خوش باشد پس از هجران کشیدن
ملاقاتِ عزیزان بازدیدن
...
ز بامِ مسجد الأقصی از حکیم نزاری قهستانی غزل 981
1. ز بامِ مسجد الأقصی مؤذّن
چو قامت گفت نتوان بود ساکن
...
ای عشق می‌توانی از حکیم نزاری قهستانی غزل 982
1. ای عشق می‌توانی بر کلّ و جزوِ ما زن
حاجاتِ ما روا کن فالی برین دعا زن
...
عاقله‌ی عقل چیست از حکیم نزاری قهستانی غزل 983
1. عاقله‌ی عقل چیست مظلمه‌ی مرد و زن
هم نفسِ عشق باش بیش دگر دم مزن
...
ای عشق پروریده از حکیم نزاری قهستانی غزل 984
1. ای عشق پروریده تو را درکنارِ حسن
وی رسته سر و قدِّ تو بر جویبارِ حسن
...
گر بگویم که شد از حکیم نزاری قهستانی غزل 985
1. گر بگویم که شد از نورِ تجلّی روشن
همه جای و جهت و بام و درِ کلبه‌ی من
...
ای دلِ درمانده از حکیم نزاری قهستانی غزل 986
1. ای دلِ درمانده به حبس وطن
لافِ سرا پرده‌ی بالا مزن
...
آخر ای ظالم خدا از حکیم نزاری قهستانی غزل 987
1. آخر ای ظالم خدا را یاد کن
بنده را بندِ غم آزاد کن
...
ای پیک مشتاقان از حکیم نزاری قهستانی غزل 988
1. ای پیک مشتاقان بگو امشب بدان پیمان‌شکن
کز دوستانِ معتقد شوخی مکن دل بر مکن
...
ماه رویا قصدِ از حکیم نزاری قهستانی غزل 989
1. ماه رویا قصدِ جانِ مردمِ بی‌دل مکن
کار بر بی‌چارگانِ ممتحن مشکل مکن
...