خوشا مطالعه کردن از حکیم نزاری قهستانی غزل 37
1. خوشا مطالعه کردن جمالِ بستان را
به موسمی که صبا تازه می کند جان را
...
1. خوشا مطالعه کردن جمالِ بستان را
به موسمی که صبا تازه می کند جان را
...
1. می بیارید و به می تازه کنید ایمان را
غم جنّات و جهنم نبود رندان را
...
1. زمانه باز جوان کرد پیرزالِ جهان را
بیار می که حیات از می است پیرو جوان را
...
1. به کام دل بدیدم خویشتن را
گرفتم در بر آن سیمین بدن را
...
1. چه شود گر بپذیری من تر دامن را
خشک مغزی ، خرفی ، ساده دلی چون من را
...
1. طاقت بار ملامت نبود گردون را
وین شرف شیفتگان راست نه هر مادون را
...
1. به زیر طاق دو ابرو ساحرند او را
که کرده اند مسخر عموم اردو را
...
1. مگر صبا برساند سلام یارو را
وگرنه با که بگویم حکایت او را
...
1. وقتی ز ما یاد آمدی هر هفته یی آن ماه را
اکنون ملال خاطرش بر ما ببست آن راه را
...
1. هرگز مه آزمای دگر آزموده را
زیرا محل بوده نباشد نبوده را
...
1. کیست که چاره ای کند جانِ به لب رسیده را
باز به دست ما دهد پایِ دل رمیده را
...
1. ساقیَکِ ظریف من جامکِ آبگینه را
بیش ترَک بده بیا بندگکِ کمینه را
...