من تشنه ترم ساقی از حکیم نزاری قهستانی غزل 1287
1. من تشنه ترم ساقی حالی به من آور می
تا توبه کنم باطل اکنون نکنم پس کی
...
1. من تشنه ترم ساقی حالی به من آور می
تا توبه کنم باطل اکنون نکنم پس کی
...
1. گر نه به دست نفس بهیمی اسیرمی
بر کاینات عالم هستی امیرمی
...
1. آوازه درافتاد که باز آمدم از می
بهتان صریح است من و توبه کجا کی
...
1. گفت به من محتسب که توبه کن از می
پیر شدی توبه بعد از این نکنی کی
...
1. دروغ است کی کرده ام توبه از می
من و توبه از می ، ز می توبه هی هی
...
1. خوش بود به صبح دم زمزمه ی خروسِ می
زنده دلا نمی کنی تجربه از نشاطِ وی
...
1. خوش ترست از آبِ حیوان خاکِ می
زندگی زهرست بی تریاکِ می
...
1. خوش نیست بر طلیعه ی انوارِ بام می
هست الله الله هست بیار ای غلام می
...
1. ای اگر بوی بری از نفسِ خرّمِ می
معجزِ عیسیِ مریم به تو بنماید وَی
...
1. خوش نبود صبح دم شاهد و صحرا و می
طوف و تماشا و عیش چنگ و دف و نای و نی
...
1. زاهد اگر نمی خورد اندر سه ماه می
قلّاش فارغ است بیار از پگاه می
...
1. دگر باره کردم اعادت به می
اِلی اصلِه یَرجع کلُّ شَی
...