نه وقتی با منت از حکیم نزاری قهستانی غزل 1275
1. نه وقتی با منت بودی وصالی
کنونت در نمی یابم به سالی
...
1. نه وقتی با منت بودی وصالی
کنونت در نمی یابم به سالی
...
1. خوب آفریدی زین سان جمالی
الله اکبر پاکا تعالی
...
1. غمزه ی مست صنم بابلی
زلف پر آشوب بت غنغلی
...
1. بر آن سری که دل مستمند ما بخلی
اگر به دل برهم از تنم به جان بحلی
...
1. فرتوت عشق را نگریزد ز بی دلی
ای یار بد مگوی تو باری که عاقلی
...
1. ای در بیابان غمت سرگشته هر جایی دلی
وا مانده در ره صد هزار افتاده در هر منزلی
...
1. دو چشم مست و دو ابروی طاق واویلی
کسی ندید چنین صورتی همه معنی
...
1. آخر منم و لبی و جامی
موقوف نی ام به ننگ و نامی
...
1. حرام است ار دلی داری حیاتی بی دل آرامی
برو یاری به دست آور که یابی از لبش کامی
...
1. می حرام است خاصه بر عامی
مرد جامی چو جم شود نامی
...
1. هر چه در پیشانیم آویخت می
وز ترشح در کنارم ریخت خوی
...
1. یاد آن شب ها که در خلوت به روز آوردمی
تا طلوع مهر با آن مهربان می خوردمی
...