8 اثر از اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه در خمسه نظامی گنجوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه در خمسه نظامی گنجوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار نظامی گنجوی / خمسه نظامی گنجوی / اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه در خمسه

اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه در خمسه نظامی گنجوی

1 بیا ساقی آن راحت‌انگیز روح بده تا صبوحی کنم در صبوح

2 صبوحی که بر آب کوثر کنم حلالست اگر تا به محشر کنم

3 جهان در بدو نیک پروردنست بسی نیک و بدهاش در گردنست

4 شب و روز از این پرده نیلگون بسی بازی چابک آرد برون

1 بیا ساقی از خنب دهقان پیر میی در قدح ریز چون شهد و شیر

2 نه آن می‌که آمد به مذهب حرام میی کاصل مذهب بدو شد تمام

3 بیا باغبان خرمی ساز کن گل آمد در باغ را باز کن

4 نظامی به باغ آمد از شهر بند بیارای بستان به چینی پرند

1 بیا ساقی آن آب حیوان گوار به دولت سرای سکندر سپار

2 که تا دولتش بوسه بر سر دهد به میراث خوار سکندر دهد

3 گزارنده نامه خسروی چنین داد نظم سخن را نوی

4 که از جمله تاجداران روم جوان دولتی بود از آن مرز و بوم

1 بیا ساقی آن راح ریحان سرشت به من ده که بر یادم آمد بهشت

2 مگر ز آن می آباد کشتی شوم وگر غرقه گردم بهشتی شوم

3 خوشا روزگارا که دارد کسی که بازار حرصش نباشد بسی

4 به قدر بسندش یساری بود کند کاری ار مرد کاری بود

1 بیا ساقی از خود رهائیم ده ز رخشنده می روشنائیم ده

2 میی کو ز محنت رهائی دهد به آزردگان مومیائی دهد

3 سخن سنجی آمد ترازو به دست درست زر اندود را می‌شکست

4 تصرف در آن سکه بگذاشتم کزان سیم در زر خبر داشتم

1 بیا ساقی آن شربت جانفزای به من ده که دارم غمی جانگزای

2 مگر چون بدان شربت آرم نشاط غمی چند را در نوردم بساط

3 چو صبح از دم گرگ برزد زبان به خفتن درآمد سگ پاسبان

4 خروس غنوده فرو کوفت بال دهل زن بزد بر تبیره دوال

1 بیا ساقی آن می‌که رومی وشست به من ده که طبعم چو زنگی خوشست

2 مگر با من این بی محابا پلنگ چو رومی و زنگی نباشد دو رنگ

3 فریبنده راهی شد این راه دور که بر چرخ هفتم توان دید نور

4 درین ره فرشته زره می‌رود که آید یکی دیو و ده می‌رود

1 بیا ساقی از می مرا مست کن چو می در دهی نقل بر دست کن

2 از آن می که دل را برو خوش کنم به دوزخ درش طلق آتش کنم

3 برومند باد آن همایون درخت که در سایه او توان برد رخت

4 گه از میوه آرایش خوان دهد گه از سایه آسایش جان دهد

1 بیا ساقی آن می‌که فرخ پیست به من ده که داروی مردم میست

2 میی کوست حلوای هر غم کشی ندیده به جز آفتاب آتشی

3 جهان بینم از میل جوینده پر یکی سوی دریا یکی سوی در

4 نه بینم کسی را در این روزگار که میلش بود سوی آموزگار

آثار نظامی گنجوی

8 اثر از اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه در خمسه نظامی گنجوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه در خمسه نظامی گنجوی شعر مورد نظر پیدا کنید.