8 اثر از اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه در خمسه نظامی گنجوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه در خمسه نظامی گنجوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار نظامی گنجوی / خمسه نظامی گنجوی / اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه در خمسه

اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه در خمسه نظامی گنجوی

1 بیا ساقی آن می نشان ده مرا از آن داروی بیهشان ده مرا

2 بدان داروی تلخ بیهش کنم مگر خویشتن را فراموش کنم

3 نظامی بس این صاحب آوازگی کهن گشتن و هم‌چنان تازگی

4 چو شیران سرپنجه بگشای چنگ چو روبه میارای خود را به رنگ

1 بیا ساقی از سر بنه خواب را می ناب ده عاشق ناب را

2 میی گو چو آب زلال آمده است بهر چار مذهب حلال آمده است

3 دلا تا بزرگی نیاری به دست به جای بزرگان نشاید نشست

4 بزرگیت باید در این دسترس به یاد بزرگان برآور نفس

1 خدایا جهان پادشاهی تو راست ز ما خدمت آید خدائی تو راست

2 پناه بلندی و پستی توئی همه نیستند آنچه هستی توئی

3 همه آفریدست بالا و پست توئی آفرینندهٔ هر چه هست

4 توئی برترین دانش‌آموز پاک ز دانش قلم رانده بر لوح خاک

1 بیا ساقی از خود رهائیم ده ز رخشنده می روشنائیم ده

2 میی کو ز محنت رهائی دهد به آزردگان مومیائی دهد

3 سخن سنجی آمد ترازو به دست درست زر اندود را می‌شکست

4 تصرف در آن سکه بگذاشتم کزان سیم در زر خبر داشتم

1 بیا ساقی آن شربت جانفزای به من ده که دارم غمی جانگزای

2 مگر چون بدان شربت آرم نشاط غمی چند را در نوردم بساط

3 چو صبح از دم گرگ برزد زبان به خفتن درآمد سگ پاسبان

4 خروس غنوده فرو کوفت بال دهل زن بزد بر تبیره دوال

1 شبی کاسمان مجلس افروز کرد شب از روشنی دعوی روز کرد

2 سراپرده هفت سلطان سریر برآموده گوهر به چینی حریر

3 سرسبزپوشان باغ بهشت به سرسبزی آراسته کار و کشت

4 محمد که سلطان این مهد بود ز چندین خلیفه ولیعهد بود

1 بیا ساقی آن می‌که رومی وشست به من ده که طبعم چو زنگی خوشست

2 مگر با من این بی محابا پلنگ چو رومی و زنگی نباشد دو رنگ

3 فریبنده راهی شد این راه دور که بر چرخ هفتم توان دید نور

4 درین ره فرشته زره می‌رود که آید یکی دیو و ده می‌رود

1 بیا ساقی آن جام آیینه فام به من ده که بر دست به جای جام

2 چو زان جام کیخسرو آیین شوم بدان جام روشن جهان بین شوم

3 بیا تا ز بیداد شوئیم دست که بی داد نتوان ز بیداد رست

4 چه بندیم دل در جهان سال و ماه که هم دیو خانست و هم غول راه

1 بیا ساقی آن می‌که فرخ پیست به من ده که داروی مردم میست

2 میی کوست حلوای هر غم کشی ندیده به جز آفتاب آتشی

3 جهان بینم از میل جوینده پر یکی سوی دریا یکی سوی در

4 نه بینم کسی را در این روزگار که میلش بود سوی آموزگار

1 بیا ساقی که لعل پالوده را بیاور بشوی این غم آلوده را

2 فروزنده لعلی که ریحان باغ ز قندیل او برفروزد چراغ

3 چو فرخ بود روزی از بامداد همه مرد را نیکی آید به یاد

4 به خوبی نهد رسم بنیادها ز دولت به نیکی کند یادها

آثار نظامی گنجوی

8 اثر از اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه در خمسه نظامی گنجوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه در خمسه نظامی گنجوی شعر مورد نظر پیدا کنید.