نظامی گنجوی

صفحه 4 از 5
5 اثر از لیلی و مجنون در خمسه نظامی گنجوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر لیلی و مجنون در خمسه نظامی گنجوی شعر مورد نظر پیدا کنید.

لیلی و مجنون در خمسه نظامی گنجوی

1 چون دید پدر که دردمند است در عالم عشق شهر بند است

2 برداشت ازو امید بهبود کان رشته تب پر از گره بود

3 گفت ای جگر و جگرخور من هم غل من و هم افسر من

4 نومیدی تو سماع کردم خود را و ترا وداع کردم

1 روزی ز قضا به وقت شبگیر می‌رفت شکاریی به نخجیر

2 بر نجد نشسته بود مجنون چون بر سر تاج در مکنون

3 صیاد چو دید بر گذر شیر بگشاد در او زبان چو شمشیر

4 پرسید ورا چو سوکواران کای دور از اهل بیت و یاران

1 صاحب خبر فسانه پرداز زین قصه خبر چنین کند باز

2 کان دشت بساط کوه بالین ریحان سراچه سفالین

3 از سوک پدر چو باز پرداخت آواره به کوه و دشت می‌تاخت

4 روزی ز طریده گاه آن دشت بر خاک دیار یار بگذشت

1 رخشنده شبی چو روز روشن رو تازه فلک چو سبز گلشن

2 از مرسله‌های زر حمایل زرین شده چرخ را شمایل

3 سیاره به دست بند خوبی بر نطع افق به پای کوبی

4 بر دیو شهاب حربه رانده لاحول ولا ز دور خوانده

1 روزی و چه روز عالم افروز روشن همه چشمی از چنان روز

2 صبحش ز بهشت بردمیده بادش نفس مسیح دیده

3 آن بخت که کار ازو شود راست آن روز به دست راست برخاست

4 دولت ز عتاب سیر گشته بخت آمده گرچه دیر گشته

1 بود اول آن خجسته پرگار نام ملکی که نیستش یار

2 دانای نهان و آشکارا کو داد گهر به سنگ خارا

3 دارای سپهر و اخترانش دارنده نعش و دخترانش

4 بینا کن دل به آشنائی روز آور شب به روشنائی

1 صراف سخن به لفظ چون زر در رشته چنین کشید گوهر

2 گز نقد کنان حال مجنون پیری سره بود خال مجنون

3 صاحب هنری حلال‌زاده هم خاسته و هم اوفتاده

4 در نام سلیم عامری بود در چاره‌گری چو سامری بود

1 مادر چو ز دور در پسر دید الماس شکسته در جگر دید

2 دید آن گل سرخ زرد گشته وآن آینه زنگ خورد گشته

3 اندام تنش شکسته شد خرد زاندیشه او به دست و پا مرد

4 گه شست به آب دیده رویش گه کرد به شانه جعد مویش

1 چون شاهسوار چرخ گردان میدان بستد ز هم نبردان

2 خورشید ز بیم اهل آفاق قرابه می‌نهاد بر طاق

3 صبح از سر شورشی که انگیخت قرابه شکست و می برون ریخت

4 مجنون به همان قصیده خوانی می‌زد دهل جریده‌رانی

1 لیلی نه که لعبت حصاری دز بانوی قلعه عماری

2 گشت از دم یار چون دم مار یعنی به هزار غم گرفتار

3 دلتنگ چه دستگاه یارش در بسته‌تر از حساب کارش

4 در حلقه رشته گره‌مند زندانی بند گشته بی‌بند

نظامی گنجوی

5 اثر از لیلی و مجنون در خمسه نظامی گنجوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر لیلی و مجنون در خمسه نظامی گنجوی شعر مورد نظر پیدا کنید.