1 آیا تو کجا و ما کجائیم تو زان کهای و ما ترائیم
2 مائیم و نوای بینوائی بسمالله اگر حریف مائی
3 افلاس خران جان فروشیم خز پاره کن و پلاس پوشیم
4 از بندگی زمانه آزاد غم شاد به ما و ما به غم شاد
1 دانای سخن چنین کند یاد کز جمله منعمان بغداد
2 عاشق پسری بد آشنا روی یک موی نگشته از یکی موی
3 هم سیل بلا بدو رسیده هم سیلی عاشقی چشیده
4 دردی کش عشق و درد پیمای اندوه نشین و رنج فرسای
1 هر نکته که بر نشان کاریست دروی به ضرورت اختیاریست
2 در جنبش هر چه هست موجود درجی است ز درجهای مقصود
3 کاغذ ورق دو روی دارد کاماجگه از دو سوی دارد
4 زین سوی ورق شمار تدبیر زانسوی دگر حساب تقدیر
1 شرطست که وقت برگریزان خونابه شود ز برگریزان
2 خونی که بود درون هر شاخ بیرون چکد از مسام سوراخ
3 قاروره آب سرد گردد رخساره باغ زرد گردد
4 شاخ آبله هلاک یابد زر جوید برگ و خاک یابد
1 انگشت کش سخن سرایان این قصه چنین برد به پایان
2 کان سوخته خرمن زمانه شد خرمنی از سرشک دانه
3 دستاس فلک شکست خردش چون خرد شکست باز بردش
4 زانحال که بود زارتر گشت بیزورتر و نزارتر گشت
1 شاها ملکا جهان پناها یک شاه نه بل هزار شاها
2 جمشید یکم به تختگیری خورشید دوم به بینظیری
3 شروانشه کیقباد پیکر خاقان کبیر ابوالمظفر
4 نی شروانشاه بل جهانشاه کیخسرو ثانی اختسان شاه