1 ای چارده ساله قرةالعین بالغ نظر علوم کونین
2 آن روز که هفت ساله بودی چون گل به چمن حواله بودی
3 و اکنون که به چارده رسیدی چون سرو بر اوج سرکشیدی
4 غافل منشین نه وقت بازیست وقت هنر است و سرفرازیست
1 ای شاه سوار ملک هستی سلطان خرد به چیره دستی
2 ای ختم پیمبران مرسل حلوای پسین و ملح اول
3 نوباوه باغ اولین صلب لشکرکش عهد آخرین تلب
4 ای حاکم کشور کفایت فرمانده فتوی ولایت
1 ساقی به کجا که میپرستم تا ساغر می دهد به دستم
2 آن می که چو اشک من زلالست در مذهب عاشقان حلالست
3 در می به امید آن زنم چنگ تا باز گشاید این دل تنگ
4 شیریست نشسته بر گذرگاه خواهم که ز شیر گم کنم راه
1 در نوبت بار عام دادن باید همه شهر جام دادن
2 فیاضه ابر جود گشتن ریحان همه وجود گشتن
3 باریدن بیدریغ چون مل خندیدن بینقاب چون گل
4 هرجای چو آفتاب راندن در راه ببدره زر فشاندن
1 بر جوش دلا که وقت جوش است گویای جهان چرا خموش است
2 میدان سخن مراست امروز به زین سخنی کجاست امروز
3 اجری خور دسترنج خویشم گر محتشمم ز گنج خویشم
4 زین سحر سحرگهی که رانم مجموعه هفت سبع خوانم
1 چون گوهر سرخ صبحگاهی بنمود سپیدی از سیاهی
2 آن گوهر کان گشاده من پشت من و پشت زاده من
3 گوهر به کلاه کان برافشاند وز گوهر کان شه سخن راند
4 کاین بیکس را به عقد و پیوند درکش به پناه آن خداوند
1 ای عالم جان و جان عالم دلخوش کن آدمی و آدم
2 تاج تو ورای تاج خورشید تخت تو فزون ز تخت جمشید
3 آبادی عالم از تمامیت وآزادی مردم از غلامیت
4 مولا شده جمله ممالک توقیع ترا به (صح ذلک)
1 ای نام تو بهترین سرآغاز بینام تو نامه کی کنم باز
2 ای یاد تو مونس روانم جز نام تو نیست بر زبانم
3 ای کارگشای هر چه هستند نام تو کلید هر چه بستند
4 ای هیچ خطی نگشته ز اول بیحجت نام تو مسجل
1 روزی به مبارکی و شادی بودم به نشاط کیقبادی
2 ابروی هلالیم گشاده دیوان نظامیم نهاده
3 آیینه بخت پیش رویم اقبال به شانه کرده مویم
4 صبح از گل سرخ دسته بسته روزم به نفس شده خجسته
1 سر خیل سپاه تاجداران سر جمله جمله شهریاران
2 خاقان جهان ملک معظم مطلق ملک الملوک عالم
3 دارنده تخت پادشاهی دارای سپیدی و سیاهی
4 صاحب جهت جلال و تمکین یعنی که جلال دولت و دین