1 از سینه رمیدن نفس نزدیکست آزادی این مرغ قفس نزدیکست
2 از من به هزار بال و پر بگریزد گر جان داند که با چه کس نزدیکست
1 فصلی که چمن شور در احباب انداخت مطرب سر زلف نغمه در تاب انداخت
2 بیتی بادا گر نسرودم چه عجب غم طبع مرا سفینه در آب انداخت
1 کی شنبه من به شادمانی برخاست یا جمعه من بزم نشاطی آراست
2 خوبست که ایام برافتد ورنه تا شنبه و جمعه هست این غم برخاست
1 برخیز که عشق از گرانان سیرست درتاز که پروانه درین صف شیرست
2 با عشق بقای جاودانی بخشد گر چشمه خضر اگر دم شمشیرست
1 در پایه من سپهر را هستی نیست در حوصله ام شراب را مستی نیست
2 با رتبه من چه صدر و چه صف نعال آنجا که منم بلندی و پستی نیست
1 هرشب ز خیال دیده بی خواب ترست هر روز به سینه ذوق نایاب ترست
2 زو دست که لب تشنه ببازم جان را زین چشمه که هر صباح بی آب ترست
1 پیرایه حسن تندی خو بشکست تیر مژه در کمان ابرو بشکست
2 بر قصد دلم خدنگ بی باکی را چندان بکشید پر که بازو بشکست
1 درد سر و گردن تو حرز تن تست اندوه تو صیقل دل روشن تست
2 گر ددسرس کشیده ای نیست عجب ناموش زمانه بر سر و گردن تست
1 یک دم که ز دردسر پریشانی داشت صد عربده با درد پشیمانی داشت
2 بر بستر غم خدا گران نپسندد آن سر که به تاج دولت ارزانی داشت
1 تا حرص درون نقش برونم آراست نور سخنم فتاد اندر کم و کاست
2 آرایش ظاهر رخ باطن پوشید بر آینه آب زر کنی نورزد است