1 در هجر تو مرگ همنشینم بادا منظور دو دیده آستینم بادا
2 گر بی تو به کام دل برآرم نفسی یارب نفس بازپسینم بادا
1 شد درد حواله از ازل بر تن ما عشاق کنند وام از خرمن ما
2 بر گردن چون تویی گرانی حیفست گر درد تو خون ماست بر گردن ما
1 بگشای «نظیری » نظر کوته را تو راه شناسی نشناسی چه را
2 ای دور که در شب به کمان می تازی موسی به عصا روز رود این ره را
1 اسرار گلستان به بصارت دریاب مرغان بخروشند عبارت دریاب
2 ز آیینه گل کرشمه نرگس را دریافته سرو باغ اشارت دریاب
1 از دوست منادیست اندر رگ و پوست کان می بردت به جانب کعبه دوست
2 لبیک تو پاسخ ندا کردن نیست پنهان طلبی اگر نه از جانب اوست
1 نور تو به قدر روزن سینه تست دخل تو به قدر وسع گنجینه تست
2 ... ... ...ینه تست
1 چون شمع تنت ز آتش محفل گرمست بر دیده نشین که خانه دل گرمست
2 قربان شومت این تب بیماری نیست گویا تنت از هوای منزل گرمست
1 افتاده کلاه از سر و ناموسم نیست در بتکده دستانم و ناقوسم نیست
2 گر عزت و ناز رفت و گر خلوت و ساز بر هرچه بجز تو رفت افسوسم نیست
1 در باده شریعت از دین خطرست راهی که رسد به دوست راهی دگرست
2 احرام و طواف کعبه دورم انداخت بگذار که راه دور نزدیکترست
1 بی پرده تر از حدیث ما عصمت ماست در عیب و هنر حضور ما غیبت ماست
2 ما را به زبان نمی توان کرد خموش غمازی گنج عادت همت ماست