در هجر تو مرگ همنشینم از نظیری نیشابوری رباعی 1
1. در هجر تو مرگ همنشینم بادا
منظور دو دیده آستینم بادا
...
1. در هجر تو مرگ همنشینم بادا
منظور دو دیده آستینم بادا
...
1. شد درد حواله از ازل بر تن ما
عشاق کنند وام از خرمن ما
...
1. بگشای «نظیری » نظر کوته را
تو راه شناسی نشناسی چه را
...
1. اسرار گلستان به بصارت دریاب
مرغان بخروشند عبارت دریاب
...
1. از دوست منادیست اندر رگ و پوست
کان می بردت به جانب کعبه دوست
...
1. نور تو به قدر روزن سینه تست
دخل تو به قدر وسع گنجینه تست
...
1. چون شمع تنت ز آتش محفل گرمست
بر دیده نشین که خانه دل گرمست
...
1. افتاده کلاه از سر و ناموسم نیست
در بتکده دستانم و ناقوسم نیست
...
1. در باده شریعت از دین خطرست
راهی که رسد به دوست راهی دگرست
...
1. بی پرده تر از حدیث ما عصمت ماست
در عیب و هنر حضور ما غیبت ماست
...
1. از سینه رمیدن نفس نزدیکست
آزادی این مرغ قفس نزدیکست
...
1. فصلی که چمن شور در احباب انداخت
مطرب سر زلف نغمه در تاب انداخت
...