شعر مسیح دلست معنی از نظیری نیشابوری قصیده 36
1. شعر مسیح دلست معنی او جان او
چاشنی عاشقی شربت دکان او
1. شعر مسیح دلست معنی او جان او
چاشنی عاشقی شربت دکان او
1. وادی یثرب کجاست؟ آه ز حرمان او
دامن دل می کشد خار مغیلان او
1. بدر ناهید بزم کیوان جاه
خان فیروز جنگ عبدالاه
1. روشن شود ز فر شهنشاه بارگاه
با آفتاب چهره بدل کرده پادشاه
1. کس به مشهد پروانه ام نماید راه
که خون بمسل من نیست زیب این درگاه
1. ای جلالت خلوت از اغیار تنها ساخته
حکمت تو از کرم دی کار فردا ساخته
1. نبی که معجز ماه دو پیکر آورده
مثال نور خود و نور حیدر آورده
1. ز هنر به خود نگنجم به خم می مغانی
بدرد لباس بر تن چو بجو شدم معانی
1. زنند باغ و بهارم صلای ویرانی
گلم ز شاخ فرو ریزد از پریشانی
1. برنیامد یک عزیز از مصر مردم پروری
پیر شد در چاه صد یوسف ز قحط مشتری
1. بهشت شاه نشین بین که دل نشین بینی
بدایع رقم صورت آفرین بینی