به عمر مژده که عیش از نظیری نیشابوری قصیده 13
1. به عمر مژده که عیش ابد نثار آمد
شکفته رویی جاوید را مدار آمد
...
1. به عمر مژده که عیش ابد نثار آمد
شکفته رویی جاوید را مدار آمد
...
1. نوح را دیده من زورق طوفان گردد
خضر بر چشم ترم چشمه حیوان گردد
...
1. هرچه در معرض فنا باشد
دل درو بستن از خطا باشد
...
1. گذشت کوکبه ام از فلک که زهره برآمد
زیاده گشت صفا خانه روبم از سفر آمد
...
1. چنان ز دقتم اندیشه تنگ میدان شد
که لفظ و معنیم از طبع روی گردان شد
...
1. مرغ خوش الحان دلم غوغای رضوان خوش نکرد
هم نغمه با مرغی نشد گل های بستان خوش نکرد
...
1. نوروز شد کلید درعیش نوبهار
دولت شکوفه کرد که فتح آورد به بار
...
1. صبح عیدست که بر میکده بگشاید در
سجده شکر کند نزد صبوحش ساغر
...
1. چو رو به برج شرف کرد آفتاب منیر
دمید فاتحه فتح بر حصار اسیر
...
1. ز سال و ماه نوم بیش رنجه شد دل تنگ
که تنگدست به نوروز و عید دارد جنگ
...
1. زمانه را پی تزیین سور شاه امسال
بهار پیش ز نوروز کرد استقبال
...