5 اثر از قصاید در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار نظیری نیشابوری

1 نعت محمدی علم مغفرت کنم شمعی به گور از پس مردن درآورم

2 از حب هشت و چار منور کنم لحد با چار جو بهشت مثمن درآورم

3 نار شجر ز انی اناالله زبان گزد ایمانش ار به وادی ایمن درآورم

4 بینا به پنج اختر آل عبا شدم کی سر به پنج حس فروتن درآورم؟

1 مرغ خوش الحان دلم غوغای رضوان خوش نکرد هم نغمه با مرغی نشد گل های بستان خوش نکرد

2 گفتی برین در دل نشد با عمر خصمی کرد و رفت زآتش سمندر دور شد خضر آب حیوان خوش نکرد

3 ذوقی و کنج خلوتی از هرچه گویی خوشترست جغد آمد از ویرانه ام بزم سلیمان خوش نکرد

4 زین دل که من در آتشم تا بود آسایش ندید زین سر که من سرگشته ام تا هست سامان خوش نکرد

1 شعر مسیح دلست معنی او جان او چاشنی عاشقی شربت دکان او

2 جوهری از شعر نیست راست نماینده تر آینه فهم هاست نکته پنهان او

3 گرچه به جولان فهم پی به سخن برده اند گرد سخن گشته اند قافیه سنجان او

4 گرچه سخن نقطه ایست از سر پرگار طبع هست به وسعت برون از خط دوران او

1 بدر ناهید بزم کیوان جاه خان فیروز جنگ عبدالاه

2 چون ز روی شکوه بنشیند تنگ سازد به دیده جای نگاه

3 ببر در کوه و شیر در بیشه شاه بر گاه و ماه در خرگاه

4 کرد عالی بنا که می ساید در تواضع به چرخ پر کلاه

1 سیم و زر از بهر چیست وقف کرم داشتن بر همه کردن نثار وز همه کم داشتن

2 سر به فلک می کشد ابر ز در ریختن خاک به سر می کند کان ز درم داشتن

3 شیوه آزادگان دادن و نگرفتن است عیب کریمان بود سود و سلم داشتن

4 همت دونان بود شاد به قسمت شدن سنت خاصان بود ز آمده غم داشتن

1 برزده فصل بهار سر ز گریبان او سنبل تر ریخته طره به دامان او

2 سرو و گلش اینقدر پار خرابی نکرد حسن به شور آمده خواسته طوفان او

3 بسترش از سنبلش می کند آشفتگی عربده دارد به خواب نرگس فتان او

4 حسن تماشا طلب کرده تقاضاگری پرده به خود می درد شرم نگهبان او

1 وادی یثرب کجاست؟ آه ز حرمان او دامن دل می کشد خار مغیلان او

2 تا ره او دیده ام یک دمم آرام نیست نعل در آتش نهد ریگ بیابان او

3 بسمل آن روضه ام ز اول شب تا سحر دل به شبیخون برد یاد شبستان او

4 نایب روح الامین بر در او خاطرم مدحت من آیتیست آمده در شان او

1 کس به مشهد پروانه ام نماید راه که خون بمسل من نیست زیب این درگاه

2 به دست و خنجر او صد هزار اسماعیل به خون خویش نویسند: عبده و فداه

3 به هر قدم که روم پیش دورتر افتم که وحشی است غزل و کمند من کوتاه

4 هنوز ناشد گامی به سوی او نزدیک هزار مرحله در خون دل شدم به شناه

1 گذشت کوکبه ام از فلک که زهره برآمد زیاده گشت صفا خانه روبم از سفر آمد

2 بر آستان ثنایم نثار یمن قدم شد سعادت و شرف مشتری که بر اثر آمد

3 سزد که سلسله زرین کند چو زهره و پرچین؟ بلی به طالع رودابه عقد زال زر آمد

4 شمیم نفخه روح القدس شنید مشامم رسید ثانی مریم ز عیسیم خبر آمد

1 هر شب بذیل صحبت جانان تن آورم وز دامنش نثار به دامن درآورم

2 بیرون روم ز ارض جسد در سمای روح وحی مبین و کشف مبرهن درآورم

3 انشا کنم به منطق سیمرغ راز غیب شورش به طایران نوازن درآورم

4 نیلی لباس و سینه فروزان چو کرم شب در صحن لفظ معنی روشن درآورم

آثار نظیری نیشابوری

5 اثر از قصاید در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.