5 اثر از قصاید در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار نظیری نیشابوری

1 مژده در مژده فتحست و ظفر در ظفرست هر طرف مژده رساننده فتحی دگرست

2 فوج در فوج کند نصرت حق استعجال خلق را لشگر آمین و دعا در سفرست

3 همچو شاخ گل خوشبو که گل افشان گردد هر طرف نامه رسان پیک مرصع کمرست

4 عقد صد درج فرو ریخته کاین مکتوبست مشک صد نافه فرو بیخته کاین ها خبرست

1 پس از ادای طواف حج و رسوم عباد به سیر عرصه گجراتم اتفاق افتاد

2 قبول جذبه آن آب و خاکم از کشتی چو دست قابله از مهد برکنار نهاد

3 چنان به شوق خرامان شدم در آن کشور که سوی حجله زیبا عروس، نوداماد

4 به هر رهی که چمیدم وزید باد امید به هر دری که رسیدم، رسید بانگ گشاد

1 بر زمین آورده رحمت را دعای مستجاب زاده مه بر دامن صبح سعادت آفتاب

2 ثانی بلقیس پیمان بسته با جمشید عهد عیسی مریم برون آورده رخسار از حجاب

3 کوکبی آورده جای گوهر از دریا صدف اختری افکنده جای قطره از گردون سحاب

4 طیلسان و خرقه از شادی دراندازد فلک گر ز خورشید جمالش دایه بردارد نقاب

1 نوح را دیده من زورق طوفان گردد خضر بر چشم ترم چشمه حیوان گردد

2 سرخ رویم ز وفا بر سر کویی کانجا آرزو آید و در خون شهیدان گردد

3 غم بده لیک نه چندان که چو در دل باشی بر تو این گوشه محنتکده زندان گردد

4 دل به یک نکته تسلی است که از برگ گلی قفس بلبل شوریده گلستان گردد

1 بر تخت هند والی هندوستان نشست جان جهان به مردم چشم جهان نشست

2 اقبال خاندان همایون بلند شد زین دولتی همای که بر آشیان نشست

3 تسکین گرفت فتنه و ترتیب یافت ملک صاحب خرد به مسند صاحبقران نشست

4 حکمش به هفت گوشه اقلیم تکیه زد حزمش به چاربالش امن و امان نشست

1 چنان رسیدن دی سرد ساخت دنیی را که کرد در دل مجنون فسرده لیلی را

2 نسیم صبح بدان گونه گشت رنگ ستان که برد از کف دست نگار حنی را

3 فسردگی هوا تا به غایتی برسید که بست در دل عاشق ره تمنی را

4 به آن رسید ز تأثیر تندباد خزان که بار و برگ بریزد درخت طوبی را

1 مگر که صبح ز بالین آسمان برخاست که او چو خاست غبار از دل جهان برخاست

2 محبتست که با درد شادکام نشست اجابتست که با ضعف کامران برخاست

3 درین دو هفته به حق عطای صحت تو گر آفتاب به کام دل از جهان برخاست

4 پی علاج تو عطار صبح را هر روز درین ملالت و غم قفل از دکان برخاست

1 این خانه گوشواره عرش مطهرست کو را سعادت از نظر سعد اکبرست

2 این خانه از شکوه جهانگیر پادشاه گویی که خانه شرف مهر انورست

3 حایل به پیش دیده جدارش نمی شود بس کز فروغ شاه درونش منورست

4 از فخر سایه بر سر افلاک افکند کاین سایه خدای برو سایه گسترست

1 ای خاک درت صندل سرگشته سران را بادا مژه جاروب رهت تاجوران را

2 مشاطه سیمای رخ خلق ز زینت از آب و گلت غالیه رخسار جهان را

3 بر درگه تو فتنه چین و رخ خوبان بر صحن تو عاشق سر و افسر ملکان را

4 گویا شده ازشادی دیوار حریمت هر نقش که یاد آمده نقاش گمان را

1 چو شمع سوز دلم عشق بر زبان انداخت دگر نخواستی آتش مرا به جان انداخت

2 خرد ببوی معانی بخست چندانم که بیخت خاکم و بیرون ز آستان انداخت

3 دم از فراق عزیزان نمی توانم زد که از بلندترین پایه ام زمان انداخت

4 شب دراز نخوابم که شور احبابم نمک به مردمک چشم خون فشان انداخت

آثار نظیری نیشابوری

5 اثر از قصاید در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.