5 اثر از قصاید در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار نظیری نیشابوری

1 چندی به غلط بتکده کردیم حرم را وقتست که از کعبه برآریم صنم را

2 بیخ هوس وصل ببریم که زشتست خار و خس بیگانه گلستان ارم را

3 ما و در آسودگی مرگ کزین بیش زحمت نتوان داد شفا را و الم را

4 عمریست که همسایه بختیم درین کوی یک بار ندیدیم در خانه هم را

1 ترتیب کهن تازه شد آیین زمان را نو داد نسق شاه جهانگیر جهان را

2 از قاعده دانی سپه و ملک نسق کرد آری به نسق کار شود قاعده دان را

3 گویند که در روز نخستین دل و دستش ضامن شده محصول یم و حاصل کان را

4 این واقعه البته یقینست که رسم است دارنده تر از خویش نمایند ضمان را

1 ای خاک درت صندل سرگشته سران را بادا مژه جاروب رهت تاجوران را

2 مشاطه سیمای رخ خلق ز زینت از آب و گلت غالیه رخسار جهان را

3 بر درگه تو فتنه چین و رخ خوبان بر صحن تو عاشق سر و افسر ملکان را

4 گویا شده ازشادی دیوار حریمت هر نقش که یاد آمده نقاش گمان را

1 چنان رسیدن دی سرد ساخت دنیی را که کرد در دل مجنون فسرده لیلی را

2 نسیم صبح بدان گونه گشت رنگ ستان که برد از کف دست نگار حنی را

3 فسردگی هوا تا به غایتی برسید که بست در دل عاشق ره تمنی را

4 به آن رسید ز تأثیر تندباد خزان که بار و برگ بریزد درخت طوبی را

1 بر زمین آورده رحمت را دعای مستجاب زاده مه بر دامن صبح سعادت آفتاب

2 ثانی بلقیس پیمان بسته با جمشید عهد عیسی مریم برون آورده رخسار از حجاب

3 کوکبی آورده جای گوهر از دریا صدف اختری افکنده جای قطره از گردون سحاب

4 طیلسان و خرقه از شادی دراندازد فلک گر ز خورشید جمالش دایه بردارد نقاب

1 این خانه گوشواره عرش مطهرست کو را سعادت از نظر سعد اکبرست

2 این خانه از شکوه جهانگیر پادشاه گویی که خانه شرف مهر انورست

3 حایل به پیش دیده جدارش نمی شود بس کز فروغ شاه درونش منورست

4 از فخر سایه بر سر افلاک افکند کاین سایه خدای برو سایه گسترست

1 مژده در مژده فتحست و ظفر در ظفرست هر طرف مژده رساننده فتحی دگرست

2 فوج در فوج کند نصرت حق استعجال خلق را لشگر آمین و دعا در سفرست

3 همچو شاخ گل خوشبو که گل افشان گردد هر طرف نامه رسان پیک مرصع کمرست

4 عقد صد درج فرو ریخته کاین مکتوبست مشک صد نافه فرو بیخته کاین ها خبرست

1 مگر که صبح ز بالین آسمان برخاست که او چو خاست غبار از دل جهان برخاست

2 محبتست که با درد شادکام نشست اجابتست که با ضعف کامران برخاست

3 درین دو هفته به حق عطای صحت تو گر آفتاب به کام دل از جهان برخاست

4 پی علاج تو عطار صبح را هر روز درین ملالت و غم قفل از دکان برخاست

1 از سخن چون چاشنی بخشی به خوان تربیت پر شود از مغز معنی استخوان تربیت

2 چشمه حیوان شود از طبع خاکستر پدید گر برانی نام آتش بر زبان تربیت

3 از نشاط مجلست کان تا ابد فرخنده باد گل دهد تخم شرر در بوستان تربیت

4 بر هوای آستانت گر غباری بگذرد بر سر خورشید گردد سایه بان تربیت

1 چو شمع سوز دلم عشق بر زبان انداخت دگر نخواستی آتش مرا به جان انداخت

2 خرد ببوی معانی بخست چندانم که بیخت خاکم و بیرون ز آستان انداخت

3 دم از فراق عزیزان نمی توانم زد که از بلندترین پایه ام زمان انداخت

4 شب دراز نخوابم که شور احبابم نمک به مردمک چشم خون فشان انداخت

آثار نظیری نیشابوری

5 اثر از قصاید در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.