57 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی

غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری

1 اذا ماشئت ان تحیی حیوة حلوة المحیا به رسوایی برآور سر ز مستوری برون نِهْ پا

2 حدیث حسن و مشتاقی درون پرده پنهان بود برآمد شوق از خلوت نهاد این راز بر صحرا

3 ز خط و خال رخسارش قضا شکل نمود اول قلم برداشت هر ذره ورق پر گشت از انشا

4 در آن گلشن هوا بودم که مستی زاد از نرگس در آن مجلس صفا بودم که عشق از حسن شد پیدا

1 مانند سراب بند بر پا بیهوده شدیم دشت پیما

2 بی بحر نموده شکل ساحل بی آب نموده موج دریا

3 سر داده به باد بود و نابود بگرفته ز خاک عرض و پهنا

4 بر اوج رسیده گه ز پستی در پست فتاده گه ز بالا

1 در پرده ره ندادند وقت سخن صبا را من نیک می شناسم پیغام آشنا را

2 عیش دیار غربت چون برق در گذار است نتوان به قید کردن ذوق گریزپا را

3 وجد و سماع صوفی، خالی از آن مقام است چیزی به یار ماند، آن آهو خطا را

4 از خرده یی که دارد گل در قبا نگنجد جایی که هست ذوقی می گردد آشکارا

1 زبان پیام هوس داشت شستم انشا را درون سینه بریدم سر تمنا را

2 چگونه عرض تمنا کنم که حسن غیور نداده راه درین پرده رمز و ایما را

3 در آن نظاره که بر تیغ و کف شعور نبود ز رشک سوخته بود آگهی زلیخا را

4 ذخیره‌ای ز جنون بهار ننهادیم کم است سود تنک‌مایگان سودا را

1 تو اگر ز کعبه راندی، و گر از بهشت ما را غم بنده پرور تو به دری نهشت ما را

2 چو حدیث راست گویان به همه مذاق تلخیم به سفینه عزیزان نتوانیم نوشت ما را

3 گل و برگ خانه ما همه بلبلان مستند که به عاشقی برآمد همه کار و کشت ما را

4 که نشست نیم ساعت بر ما زلال طبعان؟ که ز پرده برنیامد همه خوب و زشت ما را

1 برای خشت خم خوبیم گو آن پیر ترسا را کزین بازیچه طفلان خرد مشت گل ما را

2 جهان را نیست آن معنی که باید فکر آن کردن الف با خوان هر مکتب شکافد این معما را

3 به خود از بهر حسرت داد راهم ورنه معلومست ز دریا چند در آغوش گنجد موج دریا را

4 همین بس شاهد بی‌اختیاری‌های مشتاقان که عذر از جانب یوسف بود جرم زلیخا را

1 ای کرده خراب خانه‌ها را بر هم زده آشیانه‌ها را

2 صیادوَشان به دام زلفت درباخته صید خانه‌ها را

3 کرده به بتان دلربا شرط برده به گرو نشانه‌ها را

4 وز بهر تو صد هزار صیاد آراسته دام و دانه‌ها را

1 ز شهر دوست می‌آیم پیام عشق بر لب‌ها به تلقینی کنم آزاد طفلان را ز مکتب‌ها

2 بگو منصور از زندان اناالحق گو برون آید که دین عشق ظاهر گشت و باطل ساخت مذهب‌ها

3 چو من هرکسی طبیبی دارد از زحمت چه غم دارد که آهی گر کشم بر کوه و صحرا افکنم تب‌ها

4 سحرگه خسته و رنجور از خلوت برون آیم چو پروانه که از صحبت برآید آخر شب‌ها

1 طعم هلال می‌دهد زهر فراقت آب را تا تلخ کردی عیش من شیرین ندیدم خواب را

2 درهای رحمت بر رخم تا شام مردن واکنند گر چشم از رویت کند یک صبح فتح‌الباب را

3 از دولت گم‌گشته‌ام شاید نشانی وادهند باری به دریای امید افکنده‌ام قلاب را

4 ز اهل درون باهُش‌ترند آنان که بیرون درند اکثر به خاصان می‌دهد سلطان شراب ناب را

آثار نظیری نیشابوری

57 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی