بیا ساقی ای محرم راز از نیر تبریزی سایر اشعار 1
1. بیا ساقی ای محرم راز من
حریف کهن عهد دمساز من
...
1. بیا ساقی ای محرم راز من
حریف کهن عهد دمساز من
...
1. ساقی بیار باده که شد مام روزگار
آبستنی بسلطنت آل آبدار
...
1. ز خیرات حسان آمد یقینم
که در روی زمین قحط الرجال است
...
1. گفتم آید چو شوم پیر دل از زلف تو باز
سر پیرانۀ من بین و تمنای دراز
...
1. مشکل به تو افتاده مرا و نتوان گفت
مشکل به تو افتاده مرا مشکلم این است
...
1. گر نیست مه رخت ز چه رو از شکنج زلف
هر شامگه بشکل دگر سر برآورد
...
1. بسکه از آه سحر مشعله روشن کردم
دزد شب را سوی دل راه معین کردم
...
1. طاقتم نیست دلا بار غم هجران را
همره قافله کن روز وداعش جان را
...
1. کافر عشقم و سودای بتانم دین است
زاهد از حق مگذر دینی اگر هست این است
...
1. آمد آهسته شب به بستر من
دلبری کافت دل و دین است
...
1. اگرم ز بی نیازی همه خوار و زار دارد
چه غم آنگل دورو را که چو من هزار دارد
...
1. کشتیم زار و نکردی نگه از ناز برویم
حسن عهد تو همین بود دریغا چه بگویم
...