ای شاه بدرگهت پناه از نیر تبریزی لآلی منظومه 48
1. ای شاه بدرگهت پناه آوردم
بر خاک درت روی سیاه آوردم
1. ای شاه بدرگهت پناه آوردم
بر خاک درت روی سیاه آوردم
1. ای شیر خدا علی عالی دستی
ای بر همه کاینات والی دستی
1. سحّ طرفی الدّموع حتی تخلی
و فوادی من الجوی لا یسلی
1. از هوش جانگداز شد آب استخوان من
آن ققنسم کز آتش خود سوخت جان من
1. ابا حسن افدیک اعیت مذاهبی
و عیل اصطباری من کرور النوائب
1. تعالی الله از اینکاخ فلک فرساد بیناش
که سر بر اوج او ادنی زند قوسین ایوانش
1. پیچم بخود چو مار در این تنگنای تار
دردا که شد طلسم من این آتشین حصار
1. نسیم قدسی یکی گذر کن
به بارگاهی که لرزد آنجا
1. زخاک اگر همه بعد از تو حور عین خیزد
سلاله چو تو مشکل زماء وطین خیزد
1. چه سرودیست که اینمرغ خوش الحان آورد
مژده باد بهاری بگلستان آورد
1. همتی کز پا نشستم یا علی
مانده ام بر گیر دستم یا علی
1. شه کبریا منشا توئی که امیر عز مجلّلی
به تو زیبد عرش جلال حق که به تاج قدس مکلّلی