1 از نقطۀ توحید کسی آگاه است کاور با حد زمیم احمد راهست
2 دو پای علی بدوش اوادنی چیست لائی که به لا اله الا الله است
1 برادر بیتو در چشمم جهان تنگست مینالم فلک را بیسبب با من سر جنگست مینالم
2 به صید آشیان گم کرده مرغ بیپر و بالی ز هرسو دامن قومی پر از سنگست مینالم
3 نه زنجیر جفا بر گردنم تنک است از آن گویم که عنقا را ز طوق آهنین ننگست مینالم
4 بنالد بلبل از هجران گل امامن از وحشت هنوزم دامن وصل تو در چنگست مینالم
1 اندر شب آتش افروز علیست تغییر دهندۀ شب و روز علیست
2 دل گفت علی مصوّر الارحام است گفتم حاشا که صورت آموز علیست
1 برادر ایمنم با تو در ایندشت چو نالان بلبلی برطرف گلگشت
2 خوشم با تو کنون اما دریغا که باید رفتن و واهشتن ایندشت
3 برادر چون کشم تنگت در آغوش که خود زخم است از پا تا بناگوش
4 همه پیکان و تیر آید بخوابم چو شب گیرم خیالت را در آغوش
1 اگر صبح قیامت را شبی هست آنشب است امشب طبیب از من ملول و جان ز حسرت بر لبست امشب
2 فلک از دور ناهنجار خود لختی عنان درکش شکایت های گوناگون مرا با کوکبست امشب
3 برادر جان یکی سر بر کن از خواب و تماشا کن که زینب بی تو چون در ذکر یارب یاربست امشب
4 جهان پر انقلاب و من غریب ایندشت پر وحشت تو در خواب خوش و بیمار در تاب و تبست امشب
1 آغشته بخون پیکر شاه مدنی بین درۀ نجفی رنگ عقیق یمنی بین
2 چون پردۀ بادام کفن در تن اکبر گلگون کفنی بنگر و گل پیرهنی بین
3 هر گوشه کمین کرده بوی سخت کمانی صیاد خطائی و شکارش ختنی بین
1 ای فخر رسل که دیر باز آمدهای شک نیست که از راه دراز آمدهای
2 از لحن حدیث لی مع الله پیداست ای خواجه که از کجا فراز آمدهای
1 الهی اکبر از تو اصغر از تو بخون آغشتگانم یکسر از تو
2 اگر صد بار دیگر بایدم کشت حسین از تو سر از تو خنجر از تو
3 قضای تو چو بروفق تقاضا است بزشت و خوب دادی آنچه خود خواست
4 الهی حنجر از من خنجر از شمر نصیب خود برد از تو کج و راست
1 شهید عشق که تنگ است پوست بر بدنش تو خصم بین که به یغما زره برد ز تنش
2 زره به غارت اگر برد خصم خیره چه غم که بود جوشن تن زلفهای پرشکنش
3 چه آب بست به گلزار بوتراب سپهر که خون چکد همه از چشم لالۀ دهنش
4 یکی به حکم تفرّج به نینوا بگذر پر از شقایق و گلنار زخم بین چمنش
1 ابت المنیته ان تطیش سهامها قف فی الدیار و ناد این کرامها
2 ما للبلاقع من لوی باللوی قد انکرت اکنانها آرامها
3 و رسوم ابیات بها لکنا نته لا تستجیب منادیاً اعلامها
4 خلت الحاجرُ من اکارم هاشم فعلت متون الشامخات لئامها