1 چون کرد خور ز توسن زرین تهی رکاب افتاد در ثوابت و سیاره انقلاب
2 غارتگران شام به یغما گشود دست بگسیخت از سرادق زر تار خور طناب
3 کرد از مجره چاک فلک بردۀ شکیب بارید از ستاره برخساره خون خضاب
4 کردند سر ز پرده برون دختران نعش با گیسوی بریده سراسیمه بی نقاب
1 کدام قصه دهم شرح و زار و زار بنالم ز جور شمر دغا یا ز هجر یار بنالم
2 کدام سر و ببالای نازنین تو ماند که من بسایۀ آن سرو جویبار بنالم
3 هزار سال گرم باشد عمر ایگل رعنا بیاد روی تو هر لحظه چون هزار بنالم
4 چو از کنار توام دور داشت چرخ جفا جو شوم بیاد کنارت بهر کنار بنالم
1 الوداع ای سرو ناز گلشن جان الوداع الودای ای اکبر ناکام عطشان الوداع
2 دور تماشا قیل کیم اولدی دام صیاده اسیر قمری آزادون ای سرو خرامان الوداع
3 نه امیدیلن داخی گلشنده قالسون عندلیب اسدی چون باد خزان سولدی گلستان الوداع
4 آیربلوق چاقی بتشدی میزبانم یاتما دور کیم کوچنده و سمدور تشییع مهمان الوداع
1 محبوبم الله لبیک لبیک مطلوبم الله لبیک لبیک
2 کرگچه مین بول باشم جدایه بو تن بو تسلیم حکم قضایه
3 وقف ایتمشم جای کوی بلایه محبوبم الله لبیک لبیک
4 تا وار بود باشد عشقون هواسی تیغ جفادن پور خدور هراسی
1 ای نصرّ لعمرک افسر شاهی تو جبریل فرومانده ز همراهی تو
2 اینجا که محمد رسول اللهی آگاه نیم زلی مع اللّهی تو
!ستایش خداوندیرا سزاست که نظم فواصل مکوّنات بسته باوثاد قدرت اوست و تاسیس بدایع مصنوعات مستند باسباب مشیت او و درود نامعدود بر رسول راد و آل و اولاد او باد که بیت القصیدۀ وجودند و سر دفتر غیب و شهود صلوات الله علیه و علیهم اجمیعن الی یوم الدین. ,
و بعد این مجموعه ایست مسمی بلالی منظومۀ از نتایج افکار جناب رضوان جایگاه علّیین آرمگاه آقا میرزا محمد تقی حجه الاسلام طاب الله ثراه که در مناقب ائمۀ اطهار و مصائب سلیل سید ابرار علیهم صلوات الله الملک الجبار بزبان عربی و عجمی برشتۀ نظم درآورده است چون آن جناب مغفور را بجهه عدم فراغت مجال نبود که این دُرر عزرا در دفتر مخصوص مرتب دارند لهذا این بندۀ حقیر و فقیر مقر بقصور و تقصیر ,
اقل السادات و الرائبین عبدالحسین الملقب برئس الذاکرین ابن الغریق فی بحار رحمه الله سید الذاکرین ابی الفضل الحسینی الخلخالی اصلا و التبریزی مسکناً بر حسب خواهش جمعی از سلسلۀ جلیلۀ ذاکرین کثر الله تعالی امثالهم و سایر اخوان دینی به جمع و ترتیب آن به نحویکه مخصوص است قیام نموده و اقدام کردم که منفعت آن درر افکار بدیعه که از مصدر علم و دانائی صادر شده عام بوده ثوابی از آن نیز عاید اقل السادات در حال حیات و ممات بشود ولی ملتمس آن است که اشخاص بی سواد و کج سلیقه بخواندن و نوشتن اشعار این مجموعۀ شریفۀ لطیفه اقدام ننموده زحمت این حقیر کثیر التقصیر را بهدر ندهند فمن بدله بعد ما سمعه فانما ائمه علی الدین یبدلونه و الله سمیع علیم و چون شروع بجمع این مجموعه در ماه محرم الحرام که ایام مصیبت بود اتفاق افتاده لهذا در جمع اشعار مرائی را مقدم داشتم. ,
و الله ولی التوفیق و علیه النکلان ,
1 بر مسند کبریا نه جز جای علی بر دوش نبی سزا نه جز پای علی
2 دادی گوهی خرد بیکتائی او گر ذات نبی نبود همتای علی
1 لیک پی اسب چرا بیرخ شاه آمدۀ پیل بودی تو چرا مات زراه آمدۀ
2 برگ برگشته و تن خسته و بگسسته لگام هوش خود باخته با حال تباه آمده
3 ایفرس قافله سالار تو کشتند مگر که تو با قافلۀ آتش و آه آمدۀ
4 اندکی پیش تو را بال هما بر سر بود چه شد آن سایه که اینجا بپناه آمدۀ
1 ایختم رسل که بی نظیر آمدهای از غیب بمقبلان بشیر آمدهای
2 خوش دلکش و نغز و دلپذیر آمدهای ای کوکب صبح اگر چه دیر آمدهای
1 آه از آنروز که در دشت بلا غوغا بود شورش روز قیامت بجهان برپا بود
2 خصم چوندایره گرد حرم شاه شهید در دل دایره چون نقطه پابرجا بود
3 عرصه دشت چو دیبای منقش از خون و آنهمه صورت زیبا که در آن دیبا بود
4 جان بقربان ذبیحی که بقربانگه دست با لب تشنه روان میشد و خود دریا بود