چون از نیر تبریزی آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) 1
1. چون در آن دشت بلا افکند یار
کرد از بیگانگان خالی دیار
...
1. چون در آن دشت بلا افکند یار
کرد از بیگانگان خالی دیار
...
1. آفرینش را چو فتح الباب شد
نور احمد مهر عالم تاب شد
...
1. چون سحرگه چهره صبح سفید
شد ز پشت خیمۀ نیلی پدید
...
1. از حدیث شاه حرّ ابن یزید
از ندامت دست بر دندان گزید
...
1. شه بیابان باز ناورده عتاب
با زیان تیر دادندش جواب
...
1. چونکه نوبت بر بنی هاشم رسید
ساخت ساز جنگ عباس رشید
...
1. چونعقبله دودۀ آل مناف
دخت زهرا بانوی سر عفاف
...
1. دور چون بر آل پیغمبر رسید
اولین جام بلا اکبر چشید
...
1. قاسم آن نوباوۀ باغ حسن
گوهر شاداب دریای محن
...
1. شد چو خرمگاه امامت چونصدف
خالی از درهای دریای شرف
...
1. بسکه خونبار است چشم خامه ام
بوی خون آید همی از نامه ام
...