1 بوستان لاله رویان حجیز شد ز تاراج خزان چون برک ریز
2 کوفیان بستند بار قافله بانوانرا شد بگردون غلغله
3 شد سوار اشتران بی جهاز پرده پوشان حریم عزّ و ناز
4 برقع ان ماهرویان حجیز اشگخون آلود و زلف مشگبیز
1 گفت شاها من فرشته آتشم که سمندوار بر آتش خوشم
2 حکم کن این نائب رب النجوم سوزم اینحزب شیاطین از رجوم
3 گفت من بودم که با امر جلیل کردم آتش را گلستان بر خلیل
4 من فرستادم بلای صاعقه ایفرشته بر قرون سابقه
1 جبرئیل آمد شتابان بر زمین از فراز عرش رب العالمین
2 دید صحرائی سراسر لاله زار ارغوان در وی قطار اندر قطار
3 چهره های آتشین برگ گلشن زلفهای عنبر افشان سنبلش
4 چوبها در وی روان اما ز خون سروهای برلب اما سرنگون
1 سیم عاشور چون شمع افق سر نهفت اندر پس نیلی تنق
2 شه بقربانگاه دشت کربلا بر نشست و کشتگانرا زد صلا
3 چون مسیحا دم بر آن ابدان دمید شام ماتم شد از آندم صبح عید
4 نی که بعد آسمانست و زمین از مسیحا تا مسیحا آفرین
1 شد چو از باد مخالف سرنگون گشتی آل نبی در بحر خون
2 گفت سالار سپه فردا بگاه اسب باید تاختن بر جسم شاه
3 تا شود سوده تنش در زیر سم نام یوسف گردد اندر دهر گم
4 بانوانرا این حدیث ناصواب زد نمک بر ریش دلهای کباب
1 از پس قتل خدیو مستطاب آمد از گردون یکی مشگین غراب
2 پر فرو برد اندران خون رطیب شد به یثرب باز نالان با نعیب
3 بر نشست آن مرغ رنگین پر و بال بر لب بام خدیو ذوالجلال
4 دخت شه از خوابگه بیرون دوید دید مرغی لیک بس ناخوش نوید
1 شد چو بیخود از رحیق عشق شاه تاخت لشگر زی حریم خیمه گاه
2 نالۀ مستورگان مستمند شد روان از خیمه بر چرخ بلند
3 خصم در غوغا و شه رفته ز هوش کآمد او را نالۀ خواهر بگوش
4 کای امیر کاروان کربلا کوفیان بر غارت ما زد صلا
1 شد فرشته ارض بسوی آسمان که فرشته ابر باز آمد دمان
2 گفت کای باران رحمت را تو ابر در شگفتی مانده از صبر تو صبر
3 این جفاها را تحمل تا بکی ای یمین قدرت دادار حی
4 حکم فرما تا ز ابر ای ذالفتوح هین برانگیزم ز تو طوفان نوح
1 شد چوشاه تشنه نومید از حیات تافت رو از حریکه سوی فرات
2 بیدرنگ از تشنه کامی مرکبش خواست تا آبی رساند بر لبش
3 گفت باری بس گران داری بدوش ای یراق عرش پیما آبنوش
4 خوش بخور خوش گر چه هر دو تشنه ایم خستۀ زخم و خدنک و دشنه ایم
1 وقت آن شد که کشد کلک نزار چون نی از دل ناله های زار زار
2 بر نگارد داستان شاهرا قصۀ پر غصۀ جان کاهرا
3 لب ز خون ناب آمد ترکند دمبدم شور حسینی سر کند
4 افکند شور از نوای الفراق در حجاز از پرده پوشان عراق