21 اثر از فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار سرایندهٔ فرامرزنامه / فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه

فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه

1 برفتند اندوه گین هر دوان به ایوان رستم گو پهلوان

2 تهمتن بدیدند در پیش در زمین بوسه دادند پیش پدر

3 ببوسیدشان روی و پرسید حال که امروز دارید گویا ملال

4 غبار از چه بنشسته بر رویتان پریشان چرا گشته این مویتان

1 چو بانو در آن جنگ پیکار دید جهان بر جهان بین خود تار دید

2 بنالید از دل به پروردگار کای خالق و رازقِ مور و مار

3 به پاکی و ذاتی به یکتا یکی که گیتی ندیدست همتا یکی

4 به قدر و به اعزاز پیغمبران که هستند در راه دین سروران

1 پس آنگاه چون لخت و دولت به هم برفتند با کوس و چتر و علم

2 ابا باز و شاهین و با چرخ و یوز برفتند آن هر دو یل کینه توز

3 شکارافکنان تا به توران زمین که از چرخشان دل نبودی غمین

4 گزیدند سرچشمه ای دلپذیر کشیدند از آن خسروانی سریر

1 که گر می پذیری درین صیدگاه کنی سربلندم در این جایگاه

2 یک امروز و فردا هم اینجا بیا تو مهمان مایی و ما کدخدا

3 دو روزه در این دشت با یکدگر بباشیم با شادی و نوش خور

4 مگر بیخ کین از جهان برکنیم ز دل دوستی در میان آوریم

1 شما را اگر دوستی در سر است می و جام اینجا مهیاتر است

2 بپذرفت پیران از آن پیلتن بیامد بر نامدار انجمن

3 به گردان توران سراسر بگفت بماندند گردان از آن در شگفت

4 زتورانیان بود هفتاد گرد فرامرزشان سوی آن خیمه برد

1 ز بالاش بر سرو بستم سخن خرد گفت کوتاه بینی مکن

2 لب لعل او درج یاقوت بود که از گوهران درج را قوت بود

3 زبان بسته طوطی ز گفتار او سهی سرو در بند رفتار او

4 دل شب شدادی ز گیسوی او مه نو خیالی ز ابروی او

1 ز رستم چه داری تو دل پر هراس مرا زو به مردی فزون تر شناس

2 کزینم ز لشکر ده و دو هزار همه پهلوانان خنجر گذار

3 از این جا روم تا به کابلستان بسوزم بر و بوم زابلستان

4 نه رستم بمانم نه دستان پیر ببارم در آن زهره باران تیر

1 ابا او سه گرد سرافراز بود که بودند با جوشن وترک و خود

2 چو آن شیر غران بدیدند تند بشد دستشان سست،شمشیر،کند

3 زشمشیر او هر سه لرزان چو بید بریدند از جان شیرین امید

4 به زنهار گفتند ما بنده ایم سرخوش در پایت افکنده ایم

1 سپهدار توران دلش تنگ شد زبانو سوی کینه و جنگ شد

2 برآراست لشکر پی جنگ کین چنین گفت پیران دانای چین

3 که ای نامور پرهنر شهریار یکی داستان گویمت یاد دار

4 که از خانه خویش روباه شاد برون شد یکی روز از بامداد

1 زبانو بگویم یکی داستان زگفتار بیدار دل داستان

2 که هرروز بودی به عیش وشکار نبودش به غیر از شکار هیچ کار

3 وزآن روی بشکفته چون گلستان بشد صیت حسنش به هندوستان

4 سه شاه گرانمایه با آفرین چو جیپور وجیپال و رای گزین

آثار سرایندهٔ فرامرزنامه

21 اثر از فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی