21 اثر از فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار سرایندهٔ فرامرزنامه / فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه

فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه

1 چو رستم سخن ها سراسر براند زمژگان بسی خون دل برفشاند

2 گرفتند مریکدیگر را به بر بسی بوسه دادند بر چشم و سر

3 وز آن جا فرامرز یل شد روان بیامد خرامان سوی هندوان

4 به نوشاد آنگه خبرشد از وی که آید یل نامور جنگجوی

1 ببستند مه را به مریخ عقد به مفلس بدادند آن گنج نقد

2 چو بودش به زور وهنر دستبرد زمیدان جهان گوی خوبی ببرد

3 ببردند مه را به خلوت سرای چوشد بسته کابین آن دلگشای

4 چو در خلوت خاص شد گیو گرد بیامد بر ماه با دستبرد

1 شما را اگر دوستی در سر است می و جام اینجا مهیاتر است

2 بپذرفت پیران از آن پیلتن بیامد بر نامدار انجمن

3 به گردان توران سراسر بگفت بماندند گردان از آن در شگفت

4 زتورانیان بود هفتاد گرد فرامرزشان سوی آن خیمه برد

1 ز رستم چه داری تو دل پر هراس مرا زو به مردی فزون تر شناس

2 کزینم ز لشکر ده و دو هزار همه پهلوانان خنجر گذار

3 از این جا روم تا به کابلستان بسوزم بر و بوم زابلستان

4 نه رستم بمانم نه دستان پیر ببارم در آن زهره باران تیر

1 نخستین بیامد به جای نماز چنین گفت با داور پاک راز

2 که ای آفریننده داد ودین زتو داد یابد زمان و زمین

3 به گیتی تودادی مرا دستگاه سرم بگذارندی به خورشید وماه

4 بجز تو که بردارد افکنده را رساند به آزادگی بنده را

1 سپهدار توران دلش تنگ شد زبانو سوی کینه و جنگ شد

2 برآراست لشکر پی جنگ کین چنین گفت پیران دانای چین

3 که ای نامور پرهنر شهریار یکی داستان گویمت یاد دار

4 که از خانه خویش روباه شاد برون شد یکی روز از بامداد

1 برفتند اندوه گین هر دوان به ایوان رستم گو پهلوان

2 تهمتن بدیدند در پیش در زمین بوسه دادند پیش پدر

3 ببوسیدشان روی و پرسید حال که امروز دارید گویا ملال

4 غبار از چه بنشسته بر رویتان پریشان چرا گشته این مویتان

1 پس آنگاه چون لخت و دولت به هم برفتند با کوس و چتر و علم

2 ابا باز و شاهین و با چرخ و یوز برفتند آن هر دو یل کینه توز

3 شکارافکنان تا به توران زمین که از چرخشان دل نبودی غمین

4 گزیدند سرچشمه ای دلپذیر کشیدند از آن خسروانی سریر

1 چو بانو در آن جنگ پیکار دید جهان بر جهان بین خود تار دید

2 بنالید از دل به پروردگار کای خالق و رازقِ مور و مار

3 به پاکی و ذاتی به یکتا یکی که گیتی ندیدست همتا یکی

4 به قدر و به اعزاز پیغمبران که هستند در راه دین سروران

1 چو سالم بشد سی وشش این زمان زپیری رسیده به سر مرزبان

2 زباد خزانی رخم زرد شد گل ارغوان رخم گرد شد

3 بنفشه سمن گشت گل شد تهی شدم چنبری شاخ سرو سهی

4 تنم خم گرفت ودلم غم گرفت دو دیده بشوریده رخ،نم گرفت

آثار سرایندهٔ فرامرزنامه

21 اثر از فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی