21 اثر از فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
خانه / آثار سرایندهٔ فرامرزنامه / فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه

فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه

1 مگر مردمی خیره دانی همی جز این را ندانی نشانی همی

2 تو را از دو گیتی برآورده اند به چندین میانجی بپرورده اند

3 نخستین به فطرت پسین شمار تویی خویشتن را به بازی مدار

4 شنیدم ز دانا دگرگونه زین چه دانیم راز جهان آفرین

1 برفتند اندوه گین هر دوان به ایوان رستم گو پهلوان

2 تهمتن بدیدند در پیش در زمین بوسه دادند پیش پدر

3 ببوسیدشان روی و پرسید حال که امروز دارید گویا ملال

4 غبار از چه بنشسته بر رویتان پریشان چرا گشته این مویتان

1 به نام خداوند مشکل گشای که او هست بر نیک و بد رهنما

2 گذارنده این سخن داستان چنین گفت از گفته باستان

3 که روزی در ایام فصل بهار منوچهر بر تخت بد شهریار

4 کلاه کئی بر سر افراشته نکو خسروی مجلس آراسته

1 چراغیست مر تیره شب را بسیج به بد تاتوانی تو هرگز مپیچ

2 چو سی روز گردش بپیمایدا دو روز و دو شب روی ننمایدا

3 پدید آید آنگاه باریک و زرد چو پشت کسی کو بود سال خورد

4 چو بیننده دیدارش از دور دید هم اندر زمان زو شود ناپدید

1 به چندان فروغ و به چندان چراغ بیاراسته چون به نوروز باغ

2 روان اندر و گوهر دلفروز کزو روشنایی گرفتست روز

3 که هر بامدادی چو زرین سپر ز خاور بر آرد فروزنده سر

4 زمین پوشد از نور، پیراهنا شود تیره گیتی بدو روشنا

1 بدانست رستم که او سرکش است که در جنگ همچون که آتش است

2 وز آن پس به کین سوی او حیله کرد برآورد بر چرخ گردنده گرد

3 دو یل، نیزه بر نیزه انداختند چو آتش به پیکار هم تاختند

4 زره حلقه حلقه زیکدیگران به نیزه ربودند آن سروران

1 چو دریا دل بانو آمد به جوش فرامرز چون شیر برزد خروش

2 به آواز گفتش که ای بدنژاد که باشی چنین گفته آری به یاد

3 چنان برکشم من زبان از دهن که دیگر نگویی بدین سان سخن

4 به خنجر جدا سازم از تن سرت بکوبم به گرزگران پیکرت

1 اگر دل نخواهی که باشد نژند نخواهی که دایم بوی مستمند

2 چو خواهی که یابی ز هر بد رها سر اندر نیاری به دام بلا

3 بوی در دو گیتی ز بد رستگار نکونام باشی بر کردگار

4 به گفتار پیغمبرت راه جوی دل از تیرگی ها بدین آب شوی

1 به فرمان دادار فیروزگر ز رستم بشد دخت شه بارور

2 یکی پور زاد آنگهی دخت شاه که دیدار او آرزو کرد ماه

3 بیاورد نزدیک رستم چو باد تهمتن، فرامرز نامش نهاد

4 چو پرورده شد بر غم و درد و رنج گذشت از برش بی زیان سال پنج

1 از آغاز باید که دانی درست سر مایه گوهران از نخست

2 که یزدان ز ناچیز، چیز آفرید بدان تا توانایی آمد پدید

3 وزو مایه گوهر آمد چهار به آن چهار گشته جهان استوار

4 یکی آتشی بر شده تابناک میان باد و آب از بر تیره خاک

آثار سرایندهٔ فرامرزنامه

21 اثر از فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فرامرزنامه سرایندهٔ فرامرزنامه شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی