36 اثر از باب چهارم در معراج السعادة ملا احمد نراقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب چهارم در معراج السعادة ملا احمد نراقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

باب چهارم در معراج السعادة ملا احمد نراقی

و ضد این صفت، که اصلاح میان مردمان بوده باشد از معالی صفات و فضایل ملکات است و علامت شرافت نفس و طهارت ذات است و به این سبب، ثواب بسیار، و فضیلت بی شمار به ازای آن در احادیث و اخبار رسیده است. ,

سید رسل صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «فاضل ترین صدقات، اصلاح کردن میان مردمان است» و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود که «صدقه ای که آن را خدا دوست دارد، اصلاح کردن میان مردم است، هرگاه فسادی میان ایشان واقع شود، و نزدیک کردن ایشان را به یکدیگر است، چون دوری و جدائی میانشان واقع شود» و به مفضل، وکیل خود فرمود که «هر گاه نزاعی میان دو نفر از شیعیان ما ببینی از مال من میان ایشان اصلاح کن» و به جهت وجوب اصلاح میان مردم است که دروغ گفتن در آن جایز است. ,

چنان که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هر دروغی را می نویسند مگر اینکه در جهاد بوده باشد یا دروغ بگوید میان دو نفر که اصلاح میان ایشان کند» و حضرت صادق علیه السلام به ابن عمار فرمود که «از من به فلان اشخاص چنین و چنین بگو ابن عمار عرض کرد که هرگاه غیر از آنچه فرمودید سخنی دیگر از زبان شما به جهت اصلاح بگویم رواست؟ فرمود: بلی، مصلح، دروغگو نمی باشد، امثال این سخنها صلح است نه کذب» و مراد این است که اگر کسی به جهت اصلاح میان مردم سخن غیر واقعی بگوید که اصلاح شود، این را دروغ نمی گویند و ضرر ندارد سبحان الله اعتنای پروردگار عالم به اصلاح حال مردم تا آن حد است که دورغ را که از معاصی عظیمه است در این خصوص تجویز فرموده و آن را افضل صدقات قرار داده و قواعد قانونی چند به جهت حصول الفت مقرر فرموده و مفسد را به لعن و عذاب، مخصوص ساخته و با وجود این، چنانچه در بسیاری از ابنای روزگار مشاهده می شود بسیاری از ارباب نفوس خبیثه به جهت پیشرفت امور دنیویه و گذران چند روزه این خانه عاریت اساس، افساد میان دوستان و مسلمانان می چینند، و آتش فتنه روشن می کنند بلکه چه بسا کسانی هستند که به اندک خلاف توقعی که از کسی مشاهده نمودند در مقام انواع فساد برمی آیند. ,

مذکور شد که ضد حسد، نصیحت است که عبارت است از: دوست داشتن خیر و نعمتی که صلاح بوده باشد از برای مسلمین و خلاصه آن خیرخواهی ایشان است و آن از معالی صفات، و شرایف ملکات است و هر که طالب خیر و خوبی از برای مسلمانان بوده باشد، در هر خیری که به ایشان برسد شریک است یعنی ثواب او مثل ثواب کسی است که آن خیر را رسانیده است. ,

و از اخبار، ثابت می شود که «هر کس به سبب اعمال صالحه، به درجه نیکان نرسد و لیکن ایشان را دوست داشته باشد و در روز قیامت با ایشان محشور خواهد شد» همچنان که وارد شده است: «المرء یحشر مع عن أحب» یعنی «هر کسی محشور خواهد شد با آنکه دوست دارد» شخصی به حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد که «قیامت چه وقت است؟ حضرت فرمود: چه آماده کرده ای از برای آن؟ عرض کرد که نماز و روزه بسیار مهیا نکرده ام و لیکن خدا و رسول او را دوست می دارم حضرت فرمود: هر که را دوست داری با او خواهی بود» و اخباری که در مدح خیرخواهی بندگان خدا رسیده، بسیار، و خارج از حیز شمار است از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که عظیم ترین مردم از جهت منزلت در نزد خدا در روز قیامت، راهروترین ایشان است در زمین از جهت خیرخواهی خلق خدا» و نیز آن حضرت فرمودند که «باید هر یک از شما خیر خواه برادر دینی خود باشد، چنان که خیرخواه خود است» و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مروی است که بر مومن واجب است خیرخواهی برادر مومن خود در حضور و غیاب او» و حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هر که سعی کند در حاجت برادر مومن خود، و نصیحت خیرخواهی او را نکند به خدا و رسول او خیانت نموده است» و در حدیثی دیگر از حضرت صادق علیه السلام وارد است که «خدا خصم او خواهد بود» شخصی روایت می کند که «در خدمت حضرت رسالت پناه نشسته بودم، آن جناب فرمودند که حال، شخصی بر شما وارد می شود که از اهل بهشت است پس مردی از انصار درآمد، که آب وضو از محاسنش می چکید، سلام کرد و مشغول نماز شد و فردای آن روز نیز آن سرور، این سخن را فرمود باز همان مرد درآمد و روز سوم باز به همین دستور چون آن حضرت از مجلس برخاستند یکی از صحابه از دنبال آن مرد انصاری رفته سه شب در نزد او به سر برد ولی از او بیداری و عبادتی ندید بجز آنکه چون به جامه خواب گردیدی ذکر خدا کردی، و همچنان خفته بود تا برای نماز صبح برخاستی و لیکن زا وی جز سخن خیر نشنیدی آن صحابه گوید: چون سه شب گذشت وی را گفتم که من از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در حق تو چنین سخن شنیدم، خواستم که بر عمل و عبادت تو مطلع گردم، ولی از تو عمل بسیاری ندیدم، بگو ببینم: ,

چه چیز تو را به این مرتبه رسانیده و از اهل بهشت گردانیده است؟ انصاری گفت: غیر از آنچه دیدی از من بندگی به تقدیم نمی رسد، جز آنکه بر احدی از مسلمانان در خود غشی نمی بینم، و بر خیر و خوبی که خدای تعالی به وی عطا کرده باشد حسدی نمی برم آن شخص گفت: این است که تو را به این مرتبه رسانیده است و این صفتی است که تحصیل آن از ما برنمی آید» مروی است که «حضرت موسی علیه السلام مردی را در زیر عرش دید، آرزوی مقام و مرتبه وی را نموده گفت: یا رب چرا و به چه عمل بدین مرتبه رسیده که در سایه عرش تو آرمیده؟ خدای فرمود که وی بر مردمان حسد نمی برد» و مخفی نماند که غایت خیرخواهی و نصیحت آن است که آنچه از برای خود دوست داشته باشی از برای برادر دینی خود نیز همان را دوست بداری، همچنان که در احادیث بسیار به آن تصریح شده. ,

بدان که ضد کوتاهی در امر به معروف و نهی از منکر، سعی و اجتهاد در آنها است و این از اعظم شعائر دین، و اقوای علامت شریعت و آئین است و آن مقصد کلی است از بعثت أنبیا و أوصیا، و نایب گردانیدن متدینین از علمائی که مدار گردش آسیای جمیع ادیان است و اختلال آن موجب بازماندن آن از دور آن است و از این جهت مدح و ترغیب به آن در آیات و اخبار بی پایان رسیده، و امر به آن شده. ,

خداوند عالم می فرماید: «و لتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و أولئک هم المفلحون» یعنی «باید از شما طایفه ای باشند که مردم را به خیر بخوانند و امر به معروف و نهی از منکر، طریقه پیغمبران، و شیوه نیکان است فریضه عظیمه ای است که سایر فرایض به واسطه آن به پای داشته می شود و به آن راهها امن می گردد و مکاسب، حلال می شود و مظلمه ها به صاحبانش رد می شود و زمین آباد می گردد و از دشمنان دین انتقام کشیده می شود و امر شریعت استقامت به هم می رساند، پس به دلهای خود بر معصیت و اهل آن انکار کنید و انکار ایشان را به زبان آورید و روهای ایشان را بخراشید و در راه خدا از ملامت ملامت کنندگان خوف و اندیشه منمائید، پس اگر قول شما را قبول کردند و از معصیت باز ایستادند و به حق رجوع کردند دیگر راهی و تسلطی بر ایشان نیست، به درستی که تسلط بر کسانی است که مردمان را ظلم می کنند و در زمین به ناحق سرکشی می نمایند، و ایشانند که عذابی دردناک از برای ایشان آماده است و با این کسان، جهاد کنید، با بدنهای خود و دشمن دارید ایشان را به دلهای خود» و در بعضی اخبار وارد است که «موسی علیه السلام بر پروردگار عرض کرد که کدام یک از بندگان تو رد نزد تو محبوب تر است؟ خطاب رسید: آنکه در تحصیل رضای ما چنان کوشد که دیگران در تحصیل آرزوهای خود و کسی که به پناه بندگان صالح ما درآید و کسی که چون معصیت مرا ببیند چنان غضبناک گردد که پلنگ از برای خود، یعنی از اندک و بسیار خلق نیندیشد و از کشتن باک ندارد» بلی: مومن باید که در حال معاینه معاصی به جهت تحصیل رضای پروردگار جبار غیرت دین، و عصبیت و حمیت چنان بر او مستولی گردد که از کثرت و قوت مخالفان حق نیندیشد و به مهابت و سطوت ملوک و سلاطین التفات نکند و در نصرت حق، از مال و جان و آبرو مضایقه ننماید. ,

3 رسانیدن امر حق طاعت است ز زندان نترسی که یک ساعت است

یکی از صحابه به حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد که «کدام یک از شهیدان نزد خدا گرامی ترند؟ فرمود: مردی که در پیش حاکم ظالمی سخن حق گوید و آن ظالم او را بکشد و اگر نکشد دیگر گناه بر او نوشته نمی شود» پس هر که طالب سعادت و رضای حضرت رب العزه باشد، باید در هر وقت از ملاحظه معاصی، خودداری نکند و چگونه کسی که خود را بنده خدا داند در حین مشاهده نافرمانی او خودداری تواند کرد، و حال اینکه دو نفر که با هم فی الجمله ربطی دارند نمی توانند ملاحظه سهل انگاری در امر یکدیگر را بکنند و چه ربطی از خالقیت بالاتر و برتر است؟ و کسی که خود را وابسته به دیگری داند، مانند حاکم نسبت به پادشاه، یا ملازم حاکم نسبت به حاکم، یا امثال آنها اگر ببیند که کسی مخالفت آن شخص را می کند در صدد معاوضه و منازعه برمی آید پس چگونه می شود که کسی مخالفت پروردگار را ببیند و متعرض نگردد، و رضای مردم را بر رضای خدا مقدم دارد و به تجربه ثابت، و از اخبار و آثار ظاهر می گردد که پاس شریعت داشتن، و همت بر اصلاح حال بندگان خدا گماشتن، موجب عزت، و غلبه حرمت در نظرها، و طول عمر می گردد. ,

و مخفی نماند که ضد این صفت خبیثه، عیب پوشی کردن و پرده بر بدیهای مردم افکندن است و ثواب آن بسیار، و فضیلت آن خارج از حیز شمار است. ,

صاحب مسند رسالت، و شافع روز قیامت می فرماید که «هر که پرده بپوشد بر عیب مسلمانی، خدای تعالی بپوشاند عیوب او را در دنیا و آخرت» و فرمود که «هیچ بنده ای عیب بنده دیگر را نپوشاند، مگر اینکه خدای تعالی در روز قیامت عیب او را می پوشاند» بلی: ,

3 ستر کن تا بر تو ستاری کنند تا نبینی ایمنی بر کس مخند

و نیز فرموده است که «هیچ فردی نمی بیند امر ناشایستی از برادر مسلم خود پس آن را بپوشاند، مگر اینکه داخل بهشت می گردد» و همین قدر در شرافت پرده پوشی کافی است که یکی از جمله صفات آفریدگار، «ستار» است و از شدت اهتمام الهی در ستر بدیهای بندگان، ثبوت بدترین فواحش را که زنا باشد، به نوعی مقرر فرموده که بسیار کم اتفاق می افتد که ثابت شود، زیرا قرار داد در اثبات آن، بر شهادت چهار نفر شاهد عادل نهاد، که مشاهده آن عمل را چون میل رد سرمه دان کرده باشند. ,

بدان که مکرر مذکور شد که معالجه امراض نفسانیه، به معجون مرکب از علم و عمل است پس دفع صفت خبیثه ظلم، و کسب فضیلت عدالت، به علم و عمل می شود. ,

اما علاج علمی، آن است که در آنچه مذکور شد از مفاسد دنیویه و دینیه ظلم، و فواید عدل تأمل کند، و همه را در دل خود جای دهد. ,

و بدان که عدالت، موجب نام نیک و محبت دور و نزدیک، و دوام دولت، و قوام سلطنت، و آمرزش آخرت می گردد. ,

بلکه از اخبار مستفاد می شود که «بدن سلطان عادل، در قبر از هم نمی ریزد» و یاد آورد بدنامی ظلم و ستم، و نفور طبع مردم از ظالم را و بداند که ظلم، باعث تباهی دولت، و ویرانی آن می شود و دعای دعاکنندگان در حق او تأثیری نمی بخشد. ,

در احادیث وارد شده است که «هرگاه خدای تعالی سر بنده را در دنیا بپوشاند، کرم او از آن بالاتر است که در آخرت ظاهر گرداند و اگر در دنیا پرده از آن براندازد، از آن کریم تر است که دوباره در آخرت آن را ظاهر نماید» و نیز وارد شده است که «در روز قیامت بنده ای را بیاورند که گریان باشد خطاب رسد که چرا می گریی؟ عرض کند: گریه می کنم بر آنچه در این روز از عیوب من در نزد آدمیان و فرشتگان ظاهر خواهد شد خداوند عالم می فرماید که ای بنده من تو را در دنیا رسوا نکردم، و حال آنکه تو مشغول معصیت من بودی و می خندیدی، چگونه امروز تو را رسوا می کنم، و حال اینکه معصیت نمی کنی و گریانی» مروی است که «در فردای محشر جناب پیغبر صلی الله علیه و آله و سلم از داور اکبر مسئلت می نماید که محاسبه امت او را در حضور فرشتگان و پیغمبران و سایر امتان نکند، تا عیوب آنها بر ایشان ظاهر گردد، بلکه به حساب ایشان چنان برس که بجز تو و من، دیگر کسی بر آن مطلع نگردد خطاب الهی رسد که ای حبیب من من به بندگان خود از تو مهربانترم، چون تو روا نداری که عیوب ایشان نزد غیر تو ظاهر شود، من روا ندارم که بر تو هم ظاهر گردد و ایشان در پیش تو شرمسار شوند من خود به تنهائی به محاسبه ایشان پردازم، و چنان که بجز من احدی بر عیوب ایشان مطلع نگردد» پس هرگاه عنایت پروردگار در پوشیدن عیوب بندگان تا به این حد بوده باشد، پس ای مسکین غافل، و ای مبتلای به انواع عیوب و رذایل، ترا چه افتاده است که این پرده از عیوب بندگان خدا برمی داری، و سعی در فاش کردن بدیهای ایشان می نمائی، و زبان هرزه خود را به مذمت ایشان می گشائی؟ از خود غافلی که به چه عیوب گرفتاری، و به چه اعمال ناشایسته در کاری اندکی دیده بگشای، و به سراپای خود نظر کن و صفحه ضمیر خبیث خود را مطالعه کن، و چاره از عیوب خود کن. ,

2 در کوی و در چهی ای قلتبان دست بردار از سبال دیگران

3 ای خنک جانی که عیب خویش دید هر که عیبی گفت آن بر خود خرید

4 غافلند این خلق از خود ای پدر لاجرم گویند عیب یکدگر

و اما علاج از منت گذاردن، آن است که بداند که فی الحقیقه فقیر، احسان نسبت به او کرده که صدقه او را قبول نموده، و موجب رستگاری او گردیده است پس باید دهنده، ممنون فقیر باشد و بداند که دست فقیر در گرفتن صدقه نایب دست خداست و آنچه به فقیر می رسد همانا که به خدا رسیده است و از این جهت، سنت است که آنکه صدقه می دهد دست خود را ببوسد و دست خود را بر بالای دست فقیر نگذارد بلکه دست خود را بگشاید تا فقیر بردارد و چگونه کسی هزار مرتبه ممنون نگردد از دستی که نایب دست خداست و از او چیزی قبول می کند؟ و با همه اینها خدا هر صدقه را چندین مقابل عوض در دنیا و آخرت وعده فرموده است پس اگر توقع و امید آن را ندارد زهی احمق که مال خود را بر عبث ضایع می کند و اگر چشم عوض از خدا دارد پس به چه وجه منت بر فقیر گذارد؟ و این مثل آن است که کسی چیزی به تو حواله کند که به زید بدهی و او اضعاف مضاعف عوض به تو دهد و تو در چیزی که به زید می دهی منت بر او گذاری. ,

و اما علاج ایذاء فقیر، آن است که بداند که باعث آن، اگر عزت مال، و عظیم شمردن آن چیزی است که به فقیر می دهی پس عجب جاهلی است که چیز اندک فانی را که در مقابل آن عوض خطیر باقی می گیرد آن را بزرگ می شمارد، و چنان می داند که چیزی داده است و اگر سبب آن، کم قدری و خواری فقیر است در نظر او. ,

پس عجب مغروری است که خود را به جهت «خزف پاره ای چند از مال دنیا که دارد ترجیح می دهد بر دیگری و حال اینکه گذشت که مرتبه فقیر از غنا بالاتر، و فقیر نزد خدا عزیزتر است، و نایب پروردگار است در گرفتن حقوق و به واسطه فقر، خدا از او عذر خواهی نمود. ,

4 در سفالین کاسه رندان به خواری منگرید کاین حریفان خدمت جام جهان بین کرده اند

چون معصیت قطع رحم را دانستی، بدان که ضد آن، که صله رحم باشد، به اتفاق جمیع علمای شیعه واجب، و کتاب و سنت به آن ناطق است، و از افضل طاعات، و اعظم قربات است. ,

خدای تعالی جل شأنه می فرماید: «و اعبدوا الله و لا تشرکوا به شیئا و بالوالدین احسانا و بذی القربی» یعنی «بندگی کنید خدا را و هیچ چیز را شریک و انباز از برای او قرار مدهید و نسبت به والدین و خویشان، نیکی و احسان به جا آورید» و می فرماید: «و اتقوا الله الذی تسائلون به و الارحام» یعنی «و بپرهیزید از خدا، که در حقوق او و حقوق ارحام، در مقام سوال باز داشته خواهید شد» جناب رسالت مآب صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که «وصیت می کنم حاضرین امت خود، و غائبین ایشان را، و کسانی که در پشت پدران و رحم مادران هستند، تا روز قیامت، که صله رحم به جا بیاورند، اگر چه دوری میان ایشان یک ساله راه باشد به درستی که این، جزء دین است» و فرمود: که هر که خوش داشته باشد که اجل او تأخیر بیفتد و روزی او زیاد شود، باید صله رحم به جای آورد» و نیز فرمود که «به تحقیق قومی خوب نیستند، و از اهل معصیت هستند، و لیکن صله رحم به جای می آورند، به این سبب مالهای ایشان زیاد می شود و عمرهای ایشان طولانی می گردد پس اگر خوب باشند چگونه خواهند بود» و در حدیثی دیگر فرمودند که «به درستی که خانواده ای از اهل فسق و فجور هستند، و به سبب صله رحم مالهای ایشان بسیار، و عدد ایشان زیاد می گردد» و فرمود که «ثواب صدقه، ده مقابل است و ثواب قرض هجده مقابل و ثواب احسان با برادران دینی بیست مقابل و ثواب احسان با خویشان، بیست و چهار مقابل است» و نیز فرمود: «هر که خواهد که خدا عمر او را زیاد کند، و روزی او را وسیع گرداند، باید صله رحم به جا آورد» و از حضرت امام محمد باقر علیه السلام مروی است که «صلح ارحام، خلق را نیکو می گرداند و دست را گشاده می کند و روزی را وسعت می دهد و اجل را به تأخیر می افکند» و در حدیث دیگر از آن سرور منقول است که «صله ارحام، اعمال را پاکیزه می کند و بلاها را دفع می کند و حساب روز شمار را آسان می سازد و أجل را به تأخیر می افکند» و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مروی است که «صله رحم، حساب روز قیامت را آسان می کند و صله رحم است که عمر را طولانی می کند، و از بدیها آدمی را محافظت می نماید» و فرمود که «صله رحم، و نیکی با همسایگان، خانه ها را آباد می کند و عمرها را زیاد می کند» و نیز از آن حضرت منقول است که «نمی دانم چیزی را که عمرها را زیاد کند مگر صله رحم حتی اینکه می شود که از عمر کسی سه سال باقی مانده باشد و صله رحم به جا آورد خدا عمر او را سی سال زیاد کند، و سی و سه سال بگرداند و می شود که از عمر کسی سی و سه سال باقی مانده باشد و قطع صله رحم نماید خدا سی سال عمر او را کم کند و سه سال بگرداند» و اخبار به این مضمون بسیار است و علاوه بر آنچه از اخبار متواتره مستفاد می شود، و به تجربه و معاینه ثابت است که صله رحم، باعث زیادتی عمر، و وسعت رزق، و جمعیت احوال می گردد و ظاهر آن است که زیاده بر ثواب آخرت، و فواید دنیویه، هیچ عملی از اعمال خیر به صله ارحام نرسد و اثر هیچ طاعتی زودتر از آن به ظهور نرسد. ,

فایده: مراد از رحمی که صله آن واجب و قطع آن حرام است چون وجوب صله رحم را شناختی، و فواید آن را دانستی، و ضرر قطع رحم را معلوم کردی، بدان که مراد از رحم، که صله آن واجب، و قطع آن حرام است، هر خویش نسبی است که به خویشی معروف باشد، گرچه نسبت بسیار دوری داشته باشد و محرمیتی در میان نباشد خلاصه اینکه همین که کسی منسوب به دیگری باشد، اگر چه بسیار دور باشد از جمله ارحام او است و صله او واجب، و قطع آن حرام است. ,

و قطع رحمی که حرام است، این است که به گفتار، یا کردار، ایذاء به او برسانی و با او رفتار ناشایست کنی، یا سخن ناخوش نسبت به او بگوئی، که دل او شکسته گردد یا او را احتیاجی و ضرورتی باشد به سکنائی یا لباسی یا خوراکی یا نحو آن و تو قدرت بر رفع احتیاج او داشته باشی و زیادتر از قدر ضرورت خود را متمکن باشی و از او مضایقه کنی. ,

چون دانستی که مرض حسد از جمله امراض مهلکه نفس است پس در صدد معالجه آن برآی همچنان که مذکور شد، علاج امراض نفسانیه، به معجون مرکب از علم و عمل است. ,

اما علمی که نافع است از برای این مرض، آن است که اول تأمل در بی ثباتی دنیا و فنائی این عاریت سرا نمائی و یاد مرگ خود و محسود کنی و بدانی که این چند روزه دنیا را قابلیت آن نیست که به واسطه آن، حسد بر بندگان خدا بری. ,

3 دنیی آن قدر ندارد که بر آن رشک برند ای برادر که نه محسود بماند نه حسود

تا چشم بر هم زنی حسود و حاسد در خاک پوسیده و فاسد گردیده اند، و نام ایشان از صفحه روزگار محو شده و در آن عالم به کار خود درمانده اند. ,

و مخفی نماند که آنچه از آیات و اخبار مذکوره، و سایر آیات عدیده، و اخبار متواتره مستفاد می شود این است که امر به معروف و نهی از منکر بر هر فردی از افراد مکلفین واجب است و این مطلب، مورد اتفاق جمیع علمای شیعه و سنی است به این معنی که امر کردن به واجبات، و نهی کردن از افعال محرمه، وجوب دارد و اما امر به مستحبات، و نهی از امور مکروهه، واجب نیست، بلکه سنت است و وجوب امر به واجب و نهی از حرام چهار شرط دارد: ,

اول آنکه علم داشته باشد به اینکه این فعل بر آن شخص واجب است یا حرام پس در امور متشابه، امر به معروف و نهی از منکر به عمل آورد مگر در حق کسی که بداند لازم بر آن کس همان حکمی است که او نیز می داند. ,

خلاصه کلام آنکه در مسائل قطعیه اجماعیه بر هر کسی امر به معروف و نهی از منکر در حق هر کسی لازم است و اما در غیر آنچه اجماعی است، و اختلاف آرای مجتهدین در آن ممکن است، مجتهدی یا مقلدی امر و نهی در آن نمی تواند کرد، مگر بر کسی که بداند اعتقاد او هم موافق اعتقاد اوست، یا باید موافق باشد. ,

دوم آنکه احتمال فایده و اثری بر امر و نهی خود بدهد پس چنانچه یقین داند یا ظن غالب او این باشد که اثری مترتب نمی شود امر به معروف و نهی از منکر واجب نخواهد بود. ,

آثار ملا احمد نراقی

36 اثر از باب چهارم در معراج السعادة ملا احمد نراقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب چهارم در معراج السعادة ملا احمد نراقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی