سوی دنیا از ملا احمد نراقی مثنوی طاقدیس 24
1. سوی دنیا بنگر و احوال آن
وان غم و اندوه مالامال آن
1. سوی دنیا بنگر و احوال آن
وان غم و اندوه مالامال آن
1. روز و شب مشغول پاس خویشتن
در حذر از خویش و از فرزند و زن
1. داد خواهانش گرفته راهها
راه خوابش بسته شبها آهها
1. دیگری در کار زرع است و شیار
نی شبش آرام و نی روزش قرار
1. باز گردم بر سر آن داستان
داستان طوطی و شاه جهان
1. پادشاهی بود در مغرب زمین
جملگی مغرب زمینش در نگین
1. از قضا فوجی ز زنگ تیره روی
اندر آن شب هر طرف در جستجوی
1. بالله ار بشناسی ایشان را درست
صد بیابان می گریزی جلدوچست
1. دیده ی آغاز بین بر کنده باد
تا ابد از خاک و خارا کنده باد
1. آنچه خواهد بر تو فرزند و زنت
کافرم گر می پسندد دشمنت
1. زنگیان را چون تصور کرده شاه
دوستان مهربان نیکخواه
1. بد یکی طرار از اهل دوان
رفت تا دکان بقالی روان