26 اثر از مثنوی طاقدیس ملا احمد نراقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنوی طاقدیس ملا احمد نراقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار ملا احمد نراقی / مثنوی طاقدیس ملا احمد نراقی

مثنوی طاقدیس ملا احمد نراقی

1 اندرین ایام اندر شهر کاش که نگهدارد خداوند از بلاش

2 بود مردی شغل دیوان کار او مردم بازار در شیکار او

3 منصب سالاری بازار داشت محفل بازاریان را بار داشت

4 مجمع او راز اهل سوق بود نیک و بدشان را هم او فاروق بود

1 این فنا نبود مقام هرکسی مسند سلطان کجا و هر خسی

2 این فناء اهل قربست و وصول چون شدی واصل تورا یابد حصول

3 مخلصین را هم فناء دیگرست زان فناشان تاج عزت بر سر است

4 این فنا را خود بود در نزد دوست خویش را دیدن که یک رشحه ازوست

1 از عنایت گرچه آدم یافت جان لیک جانی بس ضعیف و ناتوان

2 برتر از حیوان او را پایه شد کی ولیکن با ملک همسایه شد

3 زنده شد لیکن حیوتی بی ثبات خواهیش گو زندگی خواهی ممات

4 لیک شد او مستعد زندگی جوید او را از کجا از بندگی

1 رو بخوان از مصحف حق قد نری قد تقلب وجهک نحوالسماء

2 آن خلیل باوفای نیک خو هم بگفت الا که حسبی علمُهُ

3 نی اعانت جست از روح القدس نی گشود اندر دعا ولا نه لعس

4 از شرار آتشش پروا نبود در دلش جز یاد آن یکتا نبود

1 گو پدر را تا دهد سرمایه ام بنگرد در سود جستن پایه ام

2 چون شنید این از پسر مرد صدیق راست آمد تا به نزد آن رفیق

3 شرح احوال پسر را باز گفت با وی از اینگونه چندین راز گفت

4 گفت با وی من نمی بینم خرد پرده ی ناموس ما را می درد

1 او دویدی خود سوی آن بحر تف بلکه گزگز جستی از شوق و شعف

2 اینچنین تا قرب دره آمدند عالمی کافر در آنجا صف زدند

3 دره ها دیدند اندر اشتعال شعله ها اندر جنوب و در شمال

4 سرکشیده شعله ها تا کهکشان بر یسار و بر یمین آتش فشان

1 یاسه باشد در میان هندوان هم ز عهد باستان تا این زمان

2 مردگان خود بباید سوختن شعله ها از بهر او افروختن

3 آبنوس و عود و صندل آورند خرمن اندر خرمن آتش می زنند

4 پس بسوزانند جسم مردگان همچنانکه روحشان در آن جهان

1 گفت دارم طالعی ای ارسلان نه ز خود بل از خداوند جهان

2 گه زنم گر دست بر خاک اینچنین دست من گوهر برآرد از زمین

3 دست برد و مشت خاکی بر گرفت از پی تمثیل نز بهر شگفت

4 کف گشود انگشتر شه شد عیان همچو خورشید از میان آسمان

1 داشت زاغی در مقامی آشیان بچه ها پرورد در آن زاغدان

2 روزی از آن آشیان پرواز کرد یک سمندر پر در آنجا باز کرد

3 زاغهای زاغ را از هم درید خونشان را خورد و از آنجا پرید

4 زاغ سوی آشیان چون بازگشت با هزاران درد و غم انباز گشت

1 این دعا باشد گریزی از رضاش ای دعا رو رو تن ما و قضاش

2 هرکه در کوی رضا دارد مقام جستن دفع قضایش شد حرام

3 آن دلی کاندر رضایش شاد شد از غم هر دو جهان آزاد شد

4 بر مرادش کارها باشد همه بر رضای او رود خورشید و مه

آثار ملا احمد نراقی

26 اثر از مثنوی طاقدیس ملا احمد نراقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنوی طاقدیس ملا احمد نراقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی