20 اثر از دفتر پنجم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر دفتر پنجم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

دفتر پنجم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی

1 پر طاوست مبین و پای بین تا که سؤ العین نگشاید کمین

2 که بلغزد کوه از چشم بدان یزلقونک از نبی بر خوان بدان

3 احمد چون کوه لغزید از نظر در میان راه بی‌گل بی‌مطر

4 در عجب درماند کین لغزش ز چیست من نپندارم که این حالت تهیست

1 گفت درویشی به درویشی که تو چون بدیدی حضرت حق را بگو

2 گفت بی‌چون دیدم اما بهر قال بازگویم مختصر آن را مثال

3 دیدمش سوی چپ او آذری سوی دست راست جوی کوثری

4 سوی چپش بس جهان‌سوز آتشی سوی دست راستش جوی خوشی

1 چون فناش از فقر پیرایه شود او محمدوار بی‌سایه شود

2 فقر فخری را فنا پیرایه شد چون زبانهٔ شمع او بی‌سایه شد

3 شمع جمله شد زبانه پا و سر سایه را نبود بگرد او گذر

4 موم از خویش و ز سایه در گریخت در شعاع از بهر او کی شمع ریخت

1 هم‌چو هاروت و چو ماروت آن دو پاک بسته‌اند اینجا به چاه سهمناک

2 عالم سفلی و شهوانی درند اندرین چه گشته‌اند از جرم‌بند

3 سحر و ضد سحر را بی‌اختیار زین دو آموزند نیکان و شرار

4 لیک اول پند بدهندش که هین سحر را از ما میاموز و مچین

1 ای مبدل کرده خاکی را به زر خاک دیگر را بکرده بوالبشر

2 کار تو تبدیل اعیان و عطا کار من سهوست و نسیان و خطا

3 سهو و نسیان را مبدل کن به علم من همه خلمم مرا کن صبر و حلم

4 ای که خاک شوره را تو نان کنی وی که نان مرده را تو جان کنی

1 پس هنر آمد هلاکت خام را کز پی دانه نبیند دام را

2 اختیار آن را نکو باشد که او مالک خود باشد اندر اتقوا

3 چون نباشد حفظ و تقوی زینهار دور کن آلت بینداز اختیار

4 جلوه‌گاه و اختیارم آن پرست بر کنم پر را که در قصد سرست

1 چون ز گریه فارغ آمد گفت رو که تو رنگ و بوی را هستی گرو

2 آن نمی‌بینی که هر سو صد بلا سوی من آید پی این بالها

3 ای بسا صیاد بی‌رحمت مدام بهر این پرها نهد هر سوم دام

4 چند تیرانداز بهر بالها تیر سوی من کشد اندر هوا

1 مرغکی اندر شکار کرم بود گربه فرصت یافت او را در ربود

2 آکل و ماکول بود و بی‌خبر در شکار خود ز صیادی دگر

3 دزد گرچه در شکار کاله‌ایست شحنه با خصمانش در دنباله‌ایست

4 عقل او مشغول رخت و قفل و در غافل از شحنه‌ست و از آه سحر

1 زین بفرمودست آن آگه رسول که هر آنک مرد و کرد از تن نزول

2 نبود او را حسرت نقلان و موت لیک باشد حسرت تقصیر و فوت

3 هر که میرد خود تمنی باشدش که بدی زین پیش نقل مقصدش

4 گر بود بد تا بدی کمتر بدی ور تقی تا خانه زوتر آمدی

1 این سخن را نیست پایان و فراغ ای خلیل حق چرا کشتی تو زاغ

2 بهر فرمان حکمت فرمان چه بود اندکی ز اسرار آن باید نمود

3 کاغ کاغ و نعرهٔ زاغ سیاه دایما باشد به دنیا عمرخواه

4 هم‌چو ابلیس از خدای پاک فرد تا قیامت عمر تن درخواست کرد

آثار جلال الدین محمد مولوی

20 اثر از دفتر پنجم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر دفتر پنجم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی