20 اثر از دفتر پنجم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر دفتر پنجم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

دفتر پنجم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی

1 ناله از باطن برآرد کای خدا آنچ دادی دادم و ماندم گدا

2 ریختم سرمایه بر پاک و پلید ای شه سرمایه‌ده هل من مزید

3 ابر را گوید ببر جای خوشش هم تو خورشیدا به بالا بر کشش

4 راههای مختلف می‌راندش تا رساند سوی بحر بی‌حدش

1 یا رسول‌الله در آن نادی کسان می‌زنند از چشم بد بر کرکسان

2 از نظرشان کلهٔ شیر عرین وا شکافد تا کند آن شیر انین

3 بر شتر چشم افکند هم‌چون حمام وانگهان بفرستد اندر پی غلام

4 که برو از پیه این اشتر بخر بیند اشتر را سقط او راه بر

1 بر مکن پر را و دل بر کن ازو زانک شرط این جهاد آمد عدو

2 چون عدو نبود جهاد آمد محال شهوتت نبود نباشد امتثال

3 صبر نبود چون نباشد میل تو خصم چون نبود چه حاجت حیل تو

4 هین مکن خود را خصی رهبان مشو زانک عفت هست شهوت را گرو

1 عاشقان را شادمانی و غم اوست دست‌مزد و اجرت خدمت هم اوست

2 غیر معشوق ار تماشایی بود عشق نبود هرزه سودایی بود

3 عشق آن شعله‌ست کو چون بر فروخت هرچه جز معشوق باقی جمله سوخت

4 تیغ لا در قتل غیر حق براند در نگر زان پس که بعد لا چه ماند

1 آن سگی می‌مرد و گریان آن عرب اشک می‌بارید و می‌گفت ای کرب

2 سایلی بگذشت و گفت این گریه چیست نوحه و زاری تو از بهر کیست

3 گفت در ملکم سگی بد نیک‌خو نک همی‌میرد میان راه او

4 روز صیادم بد و شب پاسبان تیزچشم و صیدگیر و دزدران

1 آمدیم اکنون به طاوس دورنگ کو کند جلوه برای نام و ننگ

2 همت او صید خلق از خیر و شر وز نتیجه و فایدهٔ آن بی‌خبر

3 بی‌خبر چون دام می‌گیرد شکار دام را چه علم از مقصود کار

4 دام را چه ضر و چه نفع از گرفت زین گرفت بیهده‌ش دارم شگفت

1 روی نفس مطمئنه در جسد زخم ناخنهای فکرت می‌کشد

2 فکرت بد ناخن پر زهر دان می‌خراشد در تعمق روی جان

3 تا گشاید عقدهٔ اشکال را در حدث کردست زرین بیل را

4 عقده را بگشاده گیر ای منتهی عقدهٔ سختست بر کیسهٔ تهی

1 این تفاوت عقلها را نیک دان در مراتب از زمین تا آسمان

2 هست عقلی هم‌چو قرص آفتاب هست عقلی کمتر از زهره و شهاب

3 هست عقلی چون چراغی سرخوشی هست عقلی چون ستارهٔ آتشی

4 زانک ابر از پیش آن چون وا جهد نور یزدان‌بین خردها بر دهد

1 پر خود می‌کند طاوسی به دشت یک حکیمی رفته بود آنجا بگشت

2 گفت طاوسا چنین پر سنی بی‌دریغ از بیخ چون برمی‌کنی

3 خود دلت چون می‌دهد تا این حلل بر کنی اندازیش اندر وحل

4 هر پرت را از عزیزی و پسند حافظان در طی مصحف می‌نهند

1 زین بفرمودست آن آگه رسول که هر آنک مرد و کرد از تن نزول

2 نبود او را حسرت نقلان و موت لیک باشد حسرت تقصیر و فوت

3 هر که میرد خود تمنی باشدش که بدی زین پیش نقل مقصدش

4 گر بود بد تا بدی کمتر بدی ور تقی تا خانه زوتر آمدی

آثار جلال الدین محمد مولوی

20 اثر از دفتر پنجم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر دفتر پنجم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی