20 اثر از دفتر پنجم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر دفتر پنجم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

دفتر پنجم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی

1 گرچه آن مطعوم جانست و نظر جسم را هم زان نصیبست ای پسر

2 گر نگشتی دیو جسم آن را اکول اسلم الشیطان نفرمودی رسول

3 دیو زان لوتی که مرده حی شود تا نیاشامد مسلمان کی شود

4 دیو بر دنیاست عاشق کور و کر عشق را عشقی دگر برد مگر

1 فعل و قول آمد گواهان ضمیر زین دو بر باطن تو استدلال گیر

2 چون ندارد سیر سرت در درون بنگر اندر بول رنجور از برون

3 فعل و قول آن بول رنجوران بود که طبیب جسم را برهان بود

4 وآن طبیب روح در جانش رود وز ره جان اندر ایمانش رود

1 او همی گوید که از اشکال تو غره گشتم دیر دیدم حال تو

2 شمع مرده باده رفته دلربا غوطه خورد از ننگ کژبینی ما

3 ظلت الارباح خسرا مغرما نشتکی شکوی الی الله العمی

4 حبذا ارواح اخوان ثقات مسلمات مؤمنات قانتات

1 لیک نور سالکی کز حد گذشت نور او پر شد بیابانها و دشت

2 شاهدی‌اش فارغ آمد از شهود وز تکلفها و جانبازی و جود

3 نور آن گوهر چو بیرون تافتست زین تسلسها فراغت یافتست

4 پس مجو از وی گواه فعل و گفت که ازو هر دو جهان چون گل شکفت

1 ای خدای بی‌نظیر ایثار کن گوش را چون حلقه دادی زین سخن

2 گوش ما گیر و بدان مجلس کشان کز رحیقت می‌خورند آن سرخوشان

3 چون به ما بویی رسانیدی ازین سر مبند آن مشک را ای رب دین

4 از تو نوشند ار ذکورند ار اناث بی‌دریغی در عطا یا مستغاث

1 آمدیم اکنون به طاوس دورنگ کو کند جلوه برای نام و ننگ

2 همت او صید خلق از خیر و شر وز نتیجه و فایدهٔ آن بی‌خبر

3 بی‌خبر چون دام می‌گیرد شکار دام را چه علم از مقصود کار

4 دام را چه ضر و چه نفع از گرفت زین گرفت بیهده‌ش دارم شگفت

1 هم‌چو قومی که تحری می‌کنند بر خیال قبله سویی می‌تنند

2 چونک کعبه رو نماید صبحگاه کشف گردد که کی گم کردست راه

3 یا چو غواصان به زیر قعر آب هر کسی چیزی همی‌چیند شتاب

4 بر امید گوهر و در ثمین توبره پر می‌کنند از آن و این

1 چون ملک از لوح محفوظ آن خرد هر صباحی درس هر روزه برد

2 بر عدم تحریرها بین بی‌بنان و از سوادش حیرت سوداییان

3 هر کسی شد بر خیالی ریش گاو گشته در سودای گنجی کنج‌کاو

4 از خیالی گشته شخصی پرشکوه روی آورده به معدنهای کوه

1 قسم او خاکست گر دی گر بهار میر کونی خاک چون نوشی چو مار

2 در میان چوب گوید کرم چوب مر کرا باشد چنین حلوای خوب

3 کرم سرگین در میان آن حدث در جهان نقلی نداند جز خبث

1 صوفیی بدرید جبه در حرج پیشش آمد بعد به دریدن فرج

2 کرد نام آن دریده فرجی این لقب شد فاش زان مرد نجی

3 این لقب شد فاش و صافش شیخ برد ماند اندر طبع خلقان حرف درد

4 هم‌چنین هر نام صافی داشتست اسم را چون دردیی بگذاشتست

آثار جلال الدین محمد مولوی

20 اثر از دفتر پنجم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر دفتر پنجم در مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی